۱. عزتالله انتظامی فعالیت هنریاش را با پیشپردهخوانی در تماشاخانههای لالهزار شروع کرد و خیلی زود توانست در تئاتر تهران نامی برای خود دستوپا کند. ولی برای بازی در شاهنقش زندگیاش در فیلم گاو (داریوش مهرجویی، ۱۳۴۸) تا ۴۵سالگی صبوری پیشه کرد. نقش «مشدحسن» در این فیلم نمونه کاملی از یکی شدن بازیگر با نقش بود که هنوز هم در کلاسهای بازیگری تدریس میشود و توانست جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو در سال ۱۹۷۱ برای انتظامی به ارمغان آورد و این در حالی بود که گاو دومین تجربه سینماییاش محسوب میشد. و کمتر کسی فکر میکرد در حالیکه بین فیلم اول و دومش بیست سال فاصله است، او بتواند بعد از بازی در فیلم واریته بهاری (پرویز خطیبی) چنین بازگشتی را رقم بزند.
۲. انتظامی از بازیگران موردعلاقه علی حاتمی بود که در فیلمهایی همچون ستارخان، کمالالملک، جعفرخان از فرنگ برگشته، سریال هزاردستان و… حضور داشت. اما این فیلم حاجی واشنگتن بود که در تثبیت آقای بازیگر در فیلمهای تاریخی، بهخصوص دوره قاجار نقش عمدهای ایفا کرد. این فیلم از معدود فیلمهای سینمای ایران محسوب میشد که تمام بار بازیگریاش بر دوش یک نفر بود و با مونولوگهای طولانی شاعرانه و همچنین غم غربتی که گریبان حاجی را گرفته بود، فرصت ایدهآلی برای نمایش تواناییهای خارقالعاده بازیگری انتظامی به وجود آورد که او هم در این مسیر، از تجربیات سالهای حضورش در تئاتر بهخوبی استفاده کرد و نقش را به گوهری بیبدیل در سینمای ایران مبدل کرد. تا امروز بعد از چهار دهه هنوز صحنههای فیلم طراوت خاص خودش را حفظ کردهاند.
۳. «عباس آقا سوپر گوشت» در اجارهنشینها (داریوش مهرجویی، ۱۳۶۵)، یک تازهبهدورانرسیده پشتهمانداز است که برای بالا کشیدن خود، از هیچ دوز و کلکی مضایقه نمیکند و در ادامه، این تلنگرهای مادر سنتیاش است که او را به خود میآورد. این مدل نقشها شاید تکراریترین قالب این بازیگر باشد که با تفاوتهای جزئی در فیلمهای مختلفی تکرار شده و با آن لهجه غلیظ «تهرونی» نقشی به مراتب منفی را دوستداشتنیتر جلوه داده و همدلی مخاطب را برمیانگیزاند، و نوع خاص بازی انتظامی و تندتند حرف زدنهایش، شمایلی دلپذیر از این نقش ارائه میدهد.
۴. رسول رحمانی در روسریآبی (رخشان بنیاعتماد، ۱۳۷۳) مردی پابهسنگذاشته است که زنش فوت شده و بچههایش رفتهاند دنبال کار و زندگی. او در تنهایی خویش دل به نوبر کردانی کارگری جوان باخته است و تصمیمش برای عروسی با نوبر، با مخالفت فرزندانش روبهرو میشود. او در پای عشق پیرانهسری تمام مال و اموالش را گذاشته و دنبال خواسته دلش میرود. صلابت خاص انتظامی همراه شکنندگیاش، در مقابل تنهایی میانسالی وجوه مختلفی از این شخصیت را به نمایش میگذارد که تبدیل به نقاط برجسته این فیلم میشود. سکانس وداعش با دختران و اعتراف به عشق نوبر کردانی و اینکه خوشبختی در دل آدمهاست و او ترجیح میدهد بقیه عمرش را با این دختر پاپتی بگذراند، هنوز هم بعد از چهار دهه دیدنی است.
۵. یک سال بعد از شاهنقش مشدحسن در گاو، همکاری مهرجویی و انتظامی با فیلم آقای هالو ادامه مییابد و برای اینکه ثابت کنند فیلم قبلی صرفاً نتیجه یک اتفاق نبوده، هر دو تمام تلاش خویش را برای تمایز دنیای این دو فیلم به کار میبندند. هرچند نقش نخست این فیلم در اختیار علی نصیریان هست، ولی کارگردان برای تکمیل نقش نصیریان از وجود انتظامی در کنارش استفاده کرده، آن هم در دو نقش کاملاً متفاوت چه از لحاظ سنی و چه از نظر پوشش و گریم. گرچه دلیل این تصمیم چندان مشخص نیست، ولی انتظامی در بخش اول این فیلم در نقش یک آدم قالتاق پشتهمانداز ایفای نقش میکند و در بخش دوم در نقش صاحب کار و یا به تعبیر آقای هالو، پدر دختری که مرد ساده شهرستانی دل در گروش نهاده است. پیرمردی که هرچند بنا به اقتضائات شغلیاش کارهایی میکند ولی راضی به فریب دادن آقای هالو نمیشود و به او نصیحت میکند دست از سر این دختر بردارد. خوشمشربی خاصی با ضرب و آهنگ و حرکات موزون که میخواهد لحظات خوشی برای مشتریان فراهم بیاورد ولی هنوز ارتباطات پیچیده دنیای مدرن شهری او را کامل با خود نبرده و بهراحتی میتواند همدلی مخاطب را جلب کند.