در بین تمام فیلمهای جنگی پنجاه سال اخیر، فرار به سوی پیروزی یکی از محبوبترین فیلمهاست. داستان در یک اردوگاه اسیران جنگی در فرانسه در طول جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد. داستان یک تیم فوتبال متشکل از سربازان اسیر متفقین که مجبور میشوند برای اهداف تبلیغاتی در یک مسابقه با تیمی که نمایندهٔ آلمان نازی هستند بازی کنند. افسر بریتانیایی (کولبی) به تیم اجازه نمیدهد تلاشی برای فرار طراحی کنند اما وقتی تونل مقاومت فرانسه در زیر استادیوم فوتبال راهی برای خروج ارائه میدهد، تیم با یک دوراهی روبهرو میشود؛ آیا آنها برای آزادی تلاش کنند یا برای پیروزی بازی کنند؟ فرار به سوی پیروزی پازلی شخصیتمحور در مورد افرادی است که در موقعیتهای غیرممکن قرار میگیرند و بر تردیدهایشان غلبه میکنند.
پایان فصل 1980-1979 لیگ برتر انگلیس، سِر بابی رابسون (سرمربی) بازیکنان ایپسویچتاون را در رختکن جمع کرد و به آنها گفت: «بچهها! اگر کسی کار خاصی ندارد، پیشنهاد خوبی دارم که میتوانید اوقات فراغتتان را با سفر و بازی در یک فیلم سپری کنید. هر کس با این پیشنهاد موافق است دستهایش بالا ببرد.» چه پیشنهاد هیجانانگیزی! راسل آسمن، جان وارک، کوین بیتی، لوری سیول، کوین اوکالاگان، رابین ترنر و پل کوپر دستهایشان را بالا بردند.
در سوی دیگر، زنگ تلفن خانهٔ مایک سامربی (بازیکن سابق منچسترسیتی) به صدا درآمد. پشت خط بابی مور (کاپیتان و ستارهٔ تیم انگلستان قهرمان در جام جهانی 1966) بود. پس از حالواحوال، با هیجانی که در صدایش بود از مایک پرسید: «آیا میخواهی فیلم بازی کنی؟ فیلمی دربارهٔ فوتبال؟!» سامربی مکثی کرد. سامربی و مور از دوران نوجوانی یکدیگر را میشناختند و در سفرهای خارج از خانه با تیم ملی انگلیس هماتاق بودند. مور دوست خوبش را متقاعد کرد که در این سفر همراه شود؛ هم سیر انفس است هم سیر آفاق!
فردی فیلدز، تهیهکنندهٔ آمریکایی و شریک او، داستان خود را برای فرار به سوی پیروزی در فیلمی مجارستانی به نام دو هافتایم در جهنم (زولتان فابری، 1961) پیدا کردند. این فیلم بر اساس داستان یک مسابقهٔ فوتبال در سال 1942 بین سربازان آلمانی و اسیران جنگی اوکراینی آنها در طول جنگ جهانی دوم، معروف به مسابقهٔ مرگ ساخته شده است.
کارگردانی فیلم به عهدهٔ چهرهٔ شاخص سینمای کلاسیک آمریکا بود؛ جان هیوستن. او در سال 1949 برای گنجهای سیرامادره برندهٔ اسکار بهترین کارگردانی شده بود. در بین لوکیشنهایی که هیوستن برای فیلمبرداری در آنها جستوجو کرد، اتریش، کانادا، انگلستان، آلمان و ایرلند بودند. اما در نهایت تصمیم گرفتند در مجارستان فیلمبرداری انجام شود. چون بوداپست که از آن به عنوان پاریسِ شرقی نام میبرند، بر خلاف پاریس، ظاهر دوران جنگ جهانی دوم را حفظ کرده بود. مجموعهٔ زندان به مساحت سه جریب در زمین اصطبل سواری آلاگ واقع در نزدیکی بوداپست ساخته شد و استادیوم MTK مجارستان به جای استادیوم کلمبز در پاریس انتخاب شد. مکانهای دیگر شامل ایستگاه قطار مرکزی بوداپست و یک ایستگاه قطار در روستای فوت مجارستان بود.