Search

همیشه پای یک مرد در میان است

رضا مقصودی در سینمای طنز و کمدی چهرهٔ شناخته‌شده‌ای است و فیلم‌نامهٔ آثار بسیاری را نوشته که یا مانند لیلی با من است و همیشه پای یک زن در میان است (هر دو کمال تبریزی) از آثار شاخص و متفاوت بودند یا مانند من سالوادور نیستم (منوچهر هادی) و اخلاقتو خوب کن (مسعود اطیابی) از فیلم‌های پرمخاطب. فیلم‌هایی که پیش از کارگردانی و بازیگری، اهمیت خود در جمع منتقدان یا گیشه را مدیون فیلم‌نامهٔ خود هستند. پس از دو دهه هم وقتی به فیلم‌سازی روی آورد و نخستین فیلمش خجالت نکش را در سال 1396 ساخت که مورد توجه قرار گرفت، دلیل اول توفیق او تجربه‌های موفقش در فیلم‌نامه‌نویسی است؛ فیلم‌نامه‌نویسی که وقتی کمدی پرفروش هم نوشت مبتذل ننوشت.

در زمانه‌ای که سینمای ایران در محاصرهٔ آثار کمدی نازل با داستانک‌های پیش‌پاافتاده و شوخی‌های سطحی و گاهی جنسی و بازی‌های اغراق‌شده است که با لودگی و هر گونه شلنگ‌تخته انداختنی فقط می‌خواهند از تماشاگرشان خنده بگیرند و این حلقهٔ محاصره نیز تنگ و تنگ‌تر شده و فضای تنفس از دیگر آثار سینمای ایران گرفته می‌شود و معنای سینمای کمدی واقعی که نمونه‌های حقیقی و نه تقلبی‌شان در سینمای ما هم کم نیستند در حال نابودی است، حضور آثاری از جنس خجالت نکش‌ها بار معنایی فرامتنی به این عبارات اشاره‌شده می‌بخشند. که هنوز سینمای کمدی حقیقی می‌تواند سرش را بلند نگه دارد و همین دو فیلم حتی با وجود ضعف‌های‌شان وقتی تماشاگر را به خنده می‌آورند، یادمان می‌آید که این سینما هنوز جان دارد! فیلم‌هایی که ابتدا قصه‌ای دارند که در طول زمان به یاد می‌مانند. شوخی‌ها و طنز و کمدی و فانتزی و دیگر اتفاق‌های در حاشیهٔ فیلم حد و مرزی دارند و تابعی از داستان اثر هستند و در قدم نخست کنش و واکنش‌های رفتاری سبب خنده می‌شوند تا فقط شوخی و کلام‌های پیش‌پاافتاده. و البته که کمدی درست ساختن که همهٔ اصولش به‌جا و سر جایش باشد و تماشاگرش را جذب کند و در طول فیلم نگه دارد کار ساده‌ای نیست. همان طور که اشاره شد این موفقیت نخست به فیلم‌نامهٔ آن‌ها در این ژانر برمی‌گردد. این سینما مگر چند پیمان و مهراب قاسم‌خانی و امیرمهدی ژوله و سروش صحت و رضا مقصودی دارد؟ همین چند سال پیش نبود که با درگذشت خشایار الوند برخی معتقد بودند سریال پایتخت قصه‌پرداز خود را از دست داده و در ادامه با همهٔ توانایی سازندگانش از آن جذابیت اولیه دور شده است؟

رضا مقصودی در خجالت نکش و خجالت نکش2 که در هر دو پای یک مرد در میان است! سعی می‌کند به دو نمونهٔ متفاوت از سینمای کمدی و طنز نزدیک شود. در فیلم نخست مرد میان‌سال سعی دارد همسرش را به بچه‌دار شدن ترغیب کند و طنز رئالیستی/ انتقادی را دست‌مایهٔ اثر قرار داده و در قسمت دوم کمدی/ فانتزی وقایع قصه را پیش می‌برند.

در خجالت نکش2 قنبر از پیش‌گویی مطلع می‌شود که ازدواج همسرش صنم در سال مطلوبی اتفاق نیفتاده و همین سبب مشکلات زندگی‌شان است و تصمیم می‌گیرد همسرش را مجاب کند تا از یک‌دیگر جدا شوند و بلافاصله دوباره عقد کنند! طلاق جاری می‌شود و وقتی که برای عقد مراجعه می‌کنند، مسئول دفتر ازدواج محل زندگی‌شان مرده و همین سبب اتفاقات بعدی می‌شود. ایدهٔ اصلی قصه، هم تازه است و هم توانسته جریانات بامزهٔ بعدی را رقم بزند. اتفاق‌هایی که هم‌قدوقوارهٔ تم اصلی فیلم هستند و نه فصل‌هایی وصله‌پینه‌شده به فیلم که خود همان‌ها نیز سبب کشش تماشاگر شده‌اند. از نگرانی دربارهٔ حرف و حدیث‌های مردم روستای محل زندگی تا آمدن فرزندان با همسران‌شان، قهر صنم و رفتن به خانهٔ برادرش منوچهر، عشق منوچهر به رعنا که با دزدیدن او همراه می‌شود، دردسرهای شبکه‌های اجتماعی، حسادت و رقابت صنم و قنبر و… که اجازهٔ کم‌رمق شدن به فیلم نداده‌ و سبب خنداندن تماشاگر شده‌اند و در روزهای نگارش این مطلب هم خوش‌بختانه فروشش از پنجاه میلیارد تومان گذشت که فروش موفقی به حساب می‌آید.

تیزر فیلم از کانال آپارات «چیترا»

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *