عکسِ کوین کارتر، عکاس آفریقای جنوبی برندهٔ جایزهٔ پولیتزر، در سال ۱۹۹۳ که در آن یک دختر سودانی تکیده و بسیار لاغر با یک کرکس در پسزمینه – لاشخور آشکارا در انتظار مرگ کودک بود – را به تصویر کشید، طوفان بزرگی به راه انداخت. این عکس پرسشهای اخلاقی بسیاری مطرح کرد: روزنامهنگار/عکاسخبرنگار تا چه حد میتواند ناظر بیعلاقهٔ چنین رویدادهای غمانگیز – اما متغیر – باقی بماند؟ آیا وظیفهٔ شما مداخله است یا صرفاً مستندسازی و ثبت آنچه در حال حاضر در حال رُخ دادن است؟ عکاس کهنهکار آمریکایی، لی اسمیت، با بازی کرستن دانست، دیدگاه دوم را انتخاب میکند.
در فیلم جدید آلکس گارلند، ایالات متحده تحت فشار تناقضاتی است که منجر به جنگ داخلی میشود؛ سناریویی که چند سال پیش به وضوح دیوانهکننده به نظر میرسید. یکونیم دههٔ پیش، پیتر تورچین، دانشمند آمریکاییِ روسیالاصل، بر اساس مدلسازی ریاضی تاریخ به این نتیجه رسید که حدود سال ۲۰۲۰ آمریکا (و شاید دیگر کشورهای جهان غرب نیز) توسط جنگی داخلی دچار فروپاشی خواهد شد. و اگرچه این امر هنوز به معنای دقیق کلمه رُخ نداده، اما پس از تحولات ناشی از یک بیماری همهگیر، شورشهای سیاهپوستان و حملهٔ روسیه به اوکراین، ارزش توجه به پیشبینی او را دارد. بسیاری از مردم ممکن است گمان کنند که فیلم هالیوودی که در یک سال انتخاباتی موضوع تقسیمبندی سیاسی را انتخاب میکند، عاری از تعصبات حزبی و عناصر پنهان مبارزات انتخاباتی نیست. با اینحال، در جنگ داخلی، لحظات سیاسی کنونی را میتوان بیشتر به عنوان ارجاعات دور کشف کرد، دورهٔ اقتدارگرایانه، عوامفریبانه و ناگفته نماند که دورهٔ سوم (!) رئیسجمهور ممکن است آشنا باشد.
در آمریکای به تصویر کشیده شده و در ذهن مردم سردرگمی کاملی وجود دارد. روستاها و شهرهای سوخته، ساکنان مستأصل، گروههای آشوبگر، فقدان کامل امنیت عمومی، درگیریهای مداوم، گورهای دستهجمعی تازه حفرشده، اردوگاههای پناهندگان، شرایط کابوسوار، و هرجومرج. از طریق چنین آمریکایی شما حتی نمیدانید دقیقاً چه کسی با چه کسی در جنگ است. به طرز متناقضی، پشتِ وحشت در این فیلم جادهای عجیب، زیبایی غمانگیز و آرامی وجود دارد. عمدتاً برای دو قهرمان زن، این سفر به فرآیندی برای درک جهان و خود تبدیل میشود – در یک مورد داستان سن بلوغ، در مورد دیگر داستان رستگاری – و نقشی از رشد شخصیت در دو جهت متضاد.
جنگ داخلی علیرغم طبقهبندی ژانر به ظاهر آشکار، فیلم پساآخرالزمانی نیست، بلکه فیلمی آخرالزمانی است. خودِ روز قیامت را نشان میدهد، همانطور که اتفاق میافتد. شخصیت کرستن دانست از یک حرفهایِ خونسرد، از ناظری سرخورده به درجهٔ بالایی از مشارکتِ فعال میرسد. طبق ادعای گارلند، صرفنظر از اینکه چه کسی جنگ را شروع کرده، چه کسی در کدام طرف است، و چه کسی برنده است، این تقابل وحشتناک، دنیا و تمدن غرب آنطور که ما آن را میشناسیم و آنها میخواهند آن را حفظ کنند، به پایان رسیده است.
تیزر فیلم از کانال آپارات «فیلیمو»