بچهگوزن سریال پرطرفدار و پرمخاطب ریچارد گد، داستان استندآپ کمدین مشکلدار دانی دان (ریچارد گد) را به تصویر کشیده که به طور غیرمنتظرهای قربانی تعقیبی آزاردهنده میشود. مارتا اسکات (جسیکا گانینگ)، پس از ورود به باری که دانی در آن کار میکند و با فنجان چایی که به او تعارف شده، بهشدت به دانی وابسته میشود.
این کاوش روانشناختی و طنز سیاه دربارهٔ واقعیت تعقیب آزاردهنده زمانی بیش از پیش نفسگیر میشود که درمییابیم ریچارد گد در سریال در واقع در حال بازی کردن نقش خودش است. این کمدین اسکاتلندی، در سال 2016 و هنگامی که هنوز درگیر تعقیب آزاردهندهٔ مارتا بود، نمایشی را در جشنوارهٔ فرینج ادینبرا با نام تقلید کورکورانه/ Monkey See, Monkey Do اجرا کرد که دربارهٔ تجربیات خودش به عنوان یک قربانی تجاوز جنسی و مشکلات غلبه بر آثار این ضربهٔ روحی بود و برندهٔ جایزهٔ جشنواره شد. سپس او داستان ضربهٔ روحی ناشی از تعقیب را در سال 2019 در قالب یک نمایش یکساعته تکنفره به همین نام در جشنوارهٔ ادینبرو اجرا کرد. این سریال در واقع ترکیبی از این دو نمایش است.
بچهگوزن، عبارتی عجیب اما بحثبرانگیز، نامی بود که مارتا به او داده بود؛ نام عروسک مورد علاقهٔ مارتا که از کودکی همراهش بوده است. شخصیت مارتا اسکات، یکی از ظریفترین و متناقضترین تصاویریست که از یک تعقیبکننده و بیمار روانی دیده شده است. در پشت حرفهای محبتآمیز او و با وجود خندههای بسیار بلند و 41071 ایمیل، 350 ساعت پیام صوتی، 744 توییت، 46 پیام فیسبوک، 106 صفحه نامه و انواع هدایای عجیبی که برای دانی فرستاده بود، سخت است که با او احساس همدردی نکنیم و البته همدردی غیرمنتظرهٔ دانی با مارتا علت اصلی جهنمی است که برایش ساخته میشود. او متوجه میشود که نه قادر به فرار از دست اوست و نه میتواند مرز و فاصلهای با او تعیین کرده و با اینکه مارتا تمام جنبههای زندگی او را خراب کرده، اقدامی واقعی برای متوقف کردنش انجام نمیدهد. دانی حتی زمانی که به پلیس مراجعه میکند متوجه میشود که قوانین مربوط به آزار و اذیت بسیار احمقانه بوده و نیاز به شواهد ملموسی از تهدید به طور مستقیم دارد. دانی همچنین به زنی تراجنسیتی به نام تری برخورد میکند که بر خلاف روح آشفتهٔ او، جسور و سرزنده است و به هویت خود افتخار میکند. رابطهٔ این دو دچار مشکل میشود و به طرز تکاندهندهای در قسمت چهارم متوجه میشویم که دانی قربانی تجاوز جنسی توسط یک نویسندهٔ موفق تلویزیونی به نام درین است. اینجاست که مشخص میشود در حال تماشای سفر مردی هستیم که تلاش میکند بفهمد ضربههای روحی تمام این آزار و اذیتها با او چه کردهاند. اعتراف به این آسیبها در برابر دیگران هرگز آسان نیست اما تبدیل آن به یک اثر هنری برای تماشای دیگران چیزی فراتر از آن است. ریچارد گد این داستان را با چنان حساسیت و دقتی نوشته که وقتی قدم به قدم لایههای فراوان این آسیبها کنار میروند، مخاطب چارهای جز حس کردن تمام احساسات او ندارد: تنهایی، نفرت از خود، سردرگمی، خودتحقیری و بیگانگی با چیزی که به آن تبدیل شده است.
ویدئو از کانال آپارات «فیلم و سریال»