در دوران به حاشیه رانده شدن ایدههای آرمانگرایانهٔ روشنفکرانه و بحرانهای اقتصادی کمرشکن، نیاز به مرهم عاطفی زنان و همراه شدن با آنها در جامعه شدت میگیرد. بیشتر مردهای احمد به تنهایی، شخصیتهای تحصیلکردهٔ طبقهٔ متوسط با گردنهای کج یا سر در گریبان و با حس ازدسترفتگی، منتظر توجهی عاطفی هستند که روی زخمهای آنها مرهمی بگذارد. زنهایی که یا آنها را ترک کردهاند و یا به دلایل گوناگون آنها را فراموش کردهاند، بیآنکه به ریشههای بیرونی این بحران در فیلم اشاره شود. راهحل انتهای فیلم که از زبان زن داخل بالابر (باران کوثری) بیان میشود، یعنی عدم قطعیت و بدون تعین رها کردن این موقعیتها، راهحل و پاسخ درخوری نیست که بتواند پایههای سست این بحران را ترمیم کند.
چهگونه در حالی که زن و مرد امروزی این فیلم در موقعیتهای مختلف در ابتدا به یک قانون عام و عمومی (ازدواج) تن در دادهاند، پس از چندی میخواهند در آن به شیوهٔ خاص و قراردادی، معناها و شیوههای زندگی معمول را تغییر بدهند یا از نو تعریف کنند؟ شیوههایی که برای مردهای این فیلم هنوز قابلپذیرش نیست و هنوز به همان قواعد قبلی خو کردهاند اما زنها در آن زندگی خود را ازدسترفته میبینند. شیوهای که حاوی نوعی تناقض نیز هست. از سویی تن دادن به قوانین و قواعدی که مناسبات اجتماعی و عمومی بر پایهٔ آنها سالها شکل گرفته و بهرههایی نیز برای زن و مرد به همراه دارد و در مقابل، قراردادهای عاطفی و فردی که میخواهد فضای بازتری برای خود بازتعریف کند. از آنجا که این تناقض ریشه در بیتوجهی زن و مرد امروز به بحرانهای عمیق و فراگیر اجتماعی و سیاسی دارد، کمکم و در درازمدت تأثیرهای خود را در بحرانهای بینافردی و حس ازدسترفتگی میانسالی نیز نشان میدهد.
فیلم برای آن که به دام تحلیل بحرانهای شرایط امروز و خط قرمزها نیفتد، مدام از ورود به بحرانها شانه خالی میکند و دچار «ابهام مخل» میشود. خانم استاد دانشگاه – دکتر مهسا شریعتی – با کتابهایی که به شکل وزنه به دست و پای خود بسته، خود را در ته دریاچهای غرق میکند. خودکشیای که به یک اعتراض بیشتر شبیه است، بیآنکه فیلم چندان به دلایل آن بپردازد. در هنگام جستوجوی احمد (سهیل مستجابیان) در شهر، کمتر با حضور زنان و شکل و شمایل متفاوت پوشش آنها روبهرو میشویم که بر همین تناقضهای درونی و بیرونی اشاره دارند. احمد با این که دکتر روانشناس است و پذیرفته که زنش در یک رابطهٔ خانگی اسیر نباشد اما از اینکه همسرش بیدلیل او را ترک کرده دچار ابهام و گیجی است. همچنان که مسعود، یکی از بیمارانش، خودخواهانه باور ندارد که زنش او را ترک کرده و با مرد دیگری ازدواج کرده است.
تیزر از کانال آپارات «سریال دیال»