جهانِ فیلمهای نوری بیلگه جیلان بر پایهٔ نبردهای سهمگین انسان با خود بنا نهاده شده است. واکاوی فیلمهای او به یک خودزنی و خودویرانگری تاریخی منتهی میشود. شخصیتهای بیشتر آثار جیلان آدمهایی ظاهراً موجه و معقول اما در باطن خبیث و فرومایهاند. جوجهنویسندهای ناکام در انتشار نخستین رمانش که بهراحتی همه را از خود میرنجاند، نویسنده و روشنفکری میانسال که با ثروت حاصل از میراث پدری و هتلی کوچک به زوال رسیده و نه با خواهرش میسازد نه اطرافیان و نه حتی دهقانهای بدبخت مستأجرش، مردی کمحرف و لجدرآور که همسرش را به خاطر مسائل ناموسی کشته، یک سرگروهبان بداخلاق و بیحوصلهٔ پلیس، دادستانی شبیه روشنفکران خسته و بیمار ترکیه که طنز کلامی را ابزار پنهان ساختن نقاط منفی شخصیتش کرده، سیاستمدار خردهپا و مزور محلی، همسری بیوفا، جوان روستایی طلبکار و بدبین و… آدمهای سینمای نوری بیلگه جیلان در زندگی واقعی شخصیتهایی دلچسب و دوستداشتنی نیستند. اما جیلان چنان در عمق این آدمها میرود که هر کس در پنهانترین لایههای ذهن انکارکنندهاش شباهتهایی بین خود و شخصیت فیلم مییابد.
آدمهای فیلمهای جیلان را نمیتوانیم دوست داشته باشیم اما سرنوشتشان برایمان جالب است و نمیتوانیم تعقیبشان نکنیم و دزدکی از پشت چارچوب در یا پنجرهای، از لای درِ نیمهبازی، در لانگشاتی از طبیعت وحشی فلات آناتولی به لحظههای خصوصی و عمومیشان سرک نکشیم. ما خود آنهاییم، پنهانشده پشت سنگر متزلزل جایگاه اجتماعی و مناعت طبع نمایشی و اعتقادات فردی. این محاکات هولناک درونی و شهامت جیلان در واکاوی و جراحی روح است که او را به یکی از فیلمسازان محبوب تماشاگر نخبهٔ سینما بدل میسازد. دربارهٔ علفهای خشک هم قصهٔ یکی از این آدمهاست. سامت، معلم جوان روستاهای دورافتاده و برفگیر منطقهٔ شرق ترکیه، در نگاه نخست آدم جالبی به نظر میرسد. معلمی خوشبرخورد و متواضع که بچههای روستایی دوستش دارند. آدم بیآزار و محترمی که حتی فرمانده نظامی پاسگاه منطقه هم میخواهد برایش آستین بالا بزند و همسری برایش پیدا کند. اما بهمرور و با تماشای لحظههای خلوتش، میزان خشم و حسادت و دوروییاش تازه او را بهجا میآوریم. یک شخصیت چخوفی/ جیلانی دیگر. جیلان راه نقد این کاستیهای بشری را در نزدیک شدن بیش از حد – بیش از حد در قالب توان سینما و بیشتر نزدیک به جهانِ ذهنی ادبیات – به آدمها میبیند. یک مثال ظاهراً بیربط. وینس گیلیگان خالق و نویسندهٔ برخی از مهمترین سریالهای قرن بیستویکم (پروندههای مجهول، بریکینگ بد، بهتره با سال تماس بگیری) چنان به آدمهای سریالهایش نزدیک میشود و بیرحمانه ذات پلید بشری را به نقد میکشد که به نظر میرسد شخصیتپردازی در صنعت سریال به پیش و پس از او تقسیم میشود. کاری که از نوع و جنسی دیگر جیلان انجام میدهد. به آدمهایش نزدیک میشود. به تنهاییهای عمیق و پهناورشان. درون آنها را چون جراحی میشکافد و عمق حقارت فردیشان را به تصویر میکشد. شخصیت سامت در دربارهٔ علفهای خشک