جشنوارهٔ فجر «پدیده»ای خاص است که حالا تبدیل به «مسأله» شده. بهخصوص که در دو سال اخیر و بر بستر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشور، با سیاست پیوند خورده و تأثیرهایی هم بر سینمای ایران و سینمادوستان گذاشته و هم مسئولان و مدیران رویکردی متفاوت نسبت به آن ابراز میکنند که کیفیتی لجوجانه دارد. به دلیل همین فضای متفاوت است که هم جشنوارهٔ فجر در دو دورهٔ گذشتهاش (که در زمان دولت یکدست سیزدهم برگزار شده) کیفیت و حالوهوایی متفاوت پیدا کرده، هم مجموعهٔ رویکرد سینمای ایران و سینماگرانش به آن فرق کرده و هم تماشاگران همیشگی جشنواره که دوستداران سینما و پیگیران سینمای ایران بودهاند نگاه مثبت به آن ندارند. ما هم برای دومین سال متوالی ضرورت پرداختن به این رویداد را در حد دورههای گذشتهٔ آن احساس نکردیم و امکانش را نداشتیم. با این حال فکر میکنیم جشنوارهٔ فجر با هر کیفیتی مهمترین رویداد سینمایی ایران است که تأثیر سیاستگذاریهای فرهنگی را میتوان در آن رصد کرد و وظیفهٔ ما هم همین بررسی و رصد کردن است. به همین دلیل در پایان جشنواره با چهار منتقد و نویسندهٔ همکار مجله میزگردی با همین هدف برگزار کردهایم که امیدواریم در آن بحثهای مفیدی مطرح شده باشد و برخی از واقعیتهای موجود را گفته باشیم.
هوشنگ گلمکانی: خیلیها میپرسند چه لزومی دارد به این جشنواره بپردازید؟ ولی ما ژورنالیست هستیم و کار ژورنالیسم پرداختن به رویدادها و منعکس کردن و سپس تحلیل آنهاست. نمیتوانیم بگوییم فلان قتل اتفاق افتاده، جایی زلزله آمده، فسادی رخ داده یا هر اتفاق از نظر ما ناخوشایند دیگری… اما چون این رویداد را دوست نداریم به سمت آن نمیرویم و آن را پوشش نمیدهیم. در واقع نگاه ما به جشنواره در تمام سالها همین بوده. اما کیفیت و کمیت توجه بستگی به اقبال عمومی بهخصوص سینمادوستان دارد. ما در دو سال اخیر ویژهنامهٔ جشنواره نداشتیم و این پیام را از مخاطبان و علاقهمندان مجله و سینما گرفتیم که رغبتی به آن نداشتند. واکنش ما نسبت به جشنواره، برآیندی از فضای عمومی و وظیفهٔ ژورنالیستی ماست. همکاران ما هم رغبتی برای همکاری در چنین ویژهنامهای نداشتند. حالا میخواهیم در این میزگرد به کموکیف جشنواره نگاهی تحلیلی بیندازیم. این جمع چهارنفرهٔ ما متشکل از منتقدان باتجربهای است که سالهاست سینمای ایران و جشنواره را دنبال کردهاند و هر کدامشان واکنشی در برابر جشنواره داشتهاند. دو نفر از شرکتکنندگان اصلاً هیچکدام از فیلمهای جشنواره را ندیدهاند. و میتوانند بگویند چرا فیلم ندیدهاند و به چه دلیل چنین رویکردی را انتخاب کردهاند. آقای دانش و آقای قطبیزاده را همهٔ اهل سینما و مطبوعات میشناسند، بنابراین صحبت آنها در این مورد که چرا فیلمها را ندیدهاند باید شنیدنی باشد. من و خانم شرکا جزو فیلمدیدههای جشنواره هستیم و البته کمتر از هر سال و هر کدام در حدود دهدوازده فیلم دیدهایم که این هم حاصل فضای موجود جشنواره است.. از آقای دانش سؤال میکنم که چرا فیلمهای جشنواره را ندیدهاند؟ بهخصوص که در زمان برگزاری جشنواره، یادداشتی هم برای صفحهٔ اینستاگرام مجله نوشتند که خیلی بازتاب داشت. تعبیرشان از شرکت نکردن بسیاری از علاقهمندان سینما در جشنواره این بود که بیشترشان دلودماغ دیدن فیلم ندارند، نه این که بخواهند جشنواره را تحریم کنند. با توجه به واکنشهایی که پیش آمد، به پیشنهاد خودشان آن یادداشت را حذف کردیم. الان از ایشان خواهش میکنیم توضیحی بدهند که مقصودشان را روشنتر کند.
مهرزاد دانش: فکر میکنم هم کسانی که جشنواره رفتند و هم کسانی که نرفتند دلیل مشخص و واحدی برای انتخابشان نداشتند. هر کسی دلایل خاص خودش را داشته. شاید کسی واقعاً علاقهمند به سینما بوده و رفته فیلمها را ببیند. یک نفر بر حسب وظیفهٔ رسانهایاش در جشنواره شرکت کرده. یک نفر صرفاً از سر کنجکاوی به جشنواره رفته. کسانی هم که نرفتهاند به همین صورت متفاوتاند. تعدادی قطعاً تحریم کردند. دلیل شخص من صرفاً تحریم نبوده چون به نظرم تحریم یک اصطلاح سیاسی است و نمیشود آن را برای هر فضایی به کار برد. تحریم واکنشی است که عمدتاً شمایل اعتراضی دارد و دربارهٔ پدیدهها یا رویدادهایی است که پراقبال است و من به دلیل اعتراضی که نسبت به برخی از موضوعهای مشخص دارم، از حضور و شرکت در آن رویداد خاص یا خرید یک کالای خاص خودداری میکنم و دلایل خودم را هم میگویم. یعنی صرف این که شرکت نکنم و بعداً آن را حمل بر تحریم کنم درست نیست. فرض کنید به شما یک لیوان آب آلوده و کدر تعارف میکنند که حتی رغبت نمیکنید نگاهش کنید، بعد در برابر کسی که آن را به شما تعارف کرده میگویید من آن را تحریم میکنم و نمیخورم. طبیعتاً لیوان محتوی آب آلوده را کمتر کسی میخورد و این دیگر تحریم نمیخواهد. تحریم را به نظرم نباید در چنین جاهایی خرج کرد. تحریم دلایل خاص خودش را دارد. دستکم در قبال این جشنوارهٔ بیبو و بیخاصیت، احساس کردم هیچ رغبتی در من ایجاد نمیشود که در آن شرکت کنم. بنابراین عبارت تحریم را اینجا به کار نمیبرم چون فکر میکنم این ظلم و اجحاف به واژهٔ تحریم است. در مورد آن یادداشت هم باید بگویم دلیل حذفش از اینستاگرام این بود که در ابتدا کمی طولانیتر بود. برای این که در یک پست جا بشود کمی کوتاه شد و من فکر کردم شاید کوتاه شدنش به جنبهٔ استدلالیاش لطمه زد و بنابراین خواهش کردم حذفش کنند. دلایل بیرغبتیام نسبت به جشنواره، به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه برمیگردد. آدمها در چنین شرایطی بیحوصله و بیرغبت میشوند و دلودماغی برای استقبال از یک پدیدهٔ خاص ندارند.