اولین نکتهای که نمیتوان از کنارش بیتفاوت گذشت شراکت کمپانی هایرگراند در این پروژهٔ سینمایی است که بنیانگذارانش میشل و باراک اوباما هستند. البته آنها در تولید آثار سینمایی بسیاری همکاری کردهاند اما آنچه شراکت آنها در این فیلم بهخصوص را شگفتآور میکند مضمون فیلم است که به گونهای هوشمندانه، بدون شعار و اغراق، تصویری ضعیف و آسیبپذیر از آمریکای امروز ترسیم میکند. تصور این که یک رییسجمهور پیشین آمریکا از دیدگاهی که کشور او را چنین ناتوان نشان میدهد پشتیبانی کند سخت ناباورانه است و بیشتر نمایانگر بینش روشنفکرانه و فوق لیبرال او و همسرش است. البته اوباما یادداشتهایی در مورد خطاها و بخشهای مبالغهآمیز فیلمنامه برای سم اسمیل فرستاده است.
هیچگاه طرفدار فیلمهای بهاصطلاح «آخرالزمانی» نبودهام زیرا تنها هدف این آثار ایجاد هیجان در موقعیتهای مبالغهآمیز است. اما در این فیلم، این مضمون ابزاری است برای بیان مفاهیمی فراتر از خلق اضطراب و هیجان. این فیلم، که بهویژه در کاربرد موسیقی و فیلمبرداری، گاهی یادآور آثار استنلی کوبریک است، لایههای محتوایی جذاب بسیاری دارد اما تم محوری آن اشاره به آسیبپذیری سرزمینی دارد که خود را قدرت نخست جهان مینامد.
در تیتراژی بدیع، که به زیبایی و همسو با بخشهای مختلف و تم اصلی فیلم است، با همراهی یک موسیقی هماهنگ، تصاویری از اشیای متفاوتی مانند سلاحهای مختلف، حیواناتی که از وحشت در هوا به پرواز درآمدهاند و پرچمهای وارونهٔ آمریکا، در زمینهای به رنگ خون، از برابر چشمان ما بهسرعت عبور میکنند. از همان ابتدای فیلم ظرافتهای سینمایی چشمگیر نوید اثر سینمایی قابلتأملی را میدهد.
فیلم با چشمانداز زیبایی از غروب نیویورک آغاز میشود اما نمای زاویه پایینی از خانهٔ آماندا، با همراهی موسیقیای تهدیدآمیز، پیشدرآمدی است به فضای هولناک فیلم. آماندا که در حال بستن چمدانش برای سفری کوتاه است، کنار پنجره در مونولوگی که با دیدگاهی روشن و امیدبخش به زندگی آغاز میشود، با چرخشی ناگهانی و بیان این که از همهٔ انسانها متنفر است، هم تماشاگر را غافلگیر میکند و هم بعدی از هویتش را آشکار میکند که در ادامهٔ فیلم و در تقابل با شخصیت جی ایچ کاربرد دراماتیک تأثیرگذاری پیدا میکند. شکاف بزرگ روی دیوار پشت تختخواب هم اشارهای به ناخوشایندی رویدادهای پیش روست.
فیلمبرداری درخشان تاد کمبل از لحظهای که حرکت آماندا در پلکان خانه را وارونه نشان میدهد، تا انتها که از روزنهٔ شیشهٔ شکستهٔ آن ویلای رؤیایی وارد خانه میشود ادامه دارد. او این تصویر وارونه را در چند بخش دیگر فیلم هم تکرار میکند تا بر ناهنجاری فضای این آدمها و دنیایی در آستانهٔ واژگون شدن تأکید کند.
در طراحی صحنهٔ زیبا و مبتکرانهٔ فیلم نوآوریهای بسیار جذابی دیده میشود که کاربرد سینمایی بسیار تأثیرگذاری دارد. همهٔ دیوار پسزمینهٔ تختخواب خانهٔ ویلایی تصویر یک دریاست که نشان از غرق شدن آنها در این بحران را دارد اما نکتهٔ قابلتوجه این است که هر چه موقعیت آنها مخاطرهآمیزتر میشود تصویر پسزمینه نیز تغییر میکند و دریا متلاطمتر میشود. همچنین یک تابلوی سیاهوسفید اتاق نشیمن نیز در هر نما عوض میشود و پس از هر حادثه مخدوشتر میشود. شب نخست، در لحظهای که اقامت جی ایچ و دخترش قطعی میشود، فروریختن ناگهانی مکعبهای بازی جنگا هم ابتکاری تماشایی است.
ویدئو از کانال آپارات «آوای فاخته»