Search

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا

پس از سریال پوست شیر – که برخی آن را بهترین سریال ایرانی شبکهٔ خانگی خوانده‌اند – دیگر باید حسابی جداگانه برای برادران محمودی باز کرد؛ سریالی با فیلم‌نامه‌ای دقیق، بازی‌هایی خوب و جسارت در پرداخت. اما آخرین تولد با نام‌های قبلی کابل پلاک 10 یا سقوط کابل که قبل از این سریال ساخته شده، آزمایشی متفاوت و تجربه‌ای خاص در کارنامهٔ برادران محمودی است و می‌توان آن را تجربه‌ای فرمالیستی خواند که کلاً در فضای داخلی و چند اتاق آپارتمانی به سبک معماری خانه‌های افغانستان می‌گذرد و متکی بر نورپردازی دقیق و بازی‌های خوب بازیگران است. مثل بسیاری از آثار فیلم‌برداری‌شده در فضای داخلی، دوربین در چارچوبی محصور می‌شود و البته با توجه به این محدودیت فیزیکی، فیلم‌ساز کار دشواری برای جذب تماشاگر دارد؛ به‌ویژه که به دلایل مضمونی – حضور طالبان در اطراف خانه – شخصیت‌ها مجبور به کشیدن پرده‌ها هستند و فیلم‌ساز از نور طبیعی محروم است.

در تاریخ سینما هم فیلم‌های ساخته‌شده در فضای داخلی گاه دلایل خاص خود را داشته‌اند. مثلاً گفته می‌شود ویلیام وایلر وقتی شایع شد موفقیت بن هور (1959) را مدیون کمک دیگران بوده، دست به ساخت کلکسیونر با فقط دو شخصیت در یک خانه زد. یا آلفرد هیچکاک طناب (1948) را در یک آپارتمان ساخت تا نشان بدهد بدون تدوین و در یک نما هم می‌تواند اثری دلهره‌آور خلق کند. رومن پولانسکی نیز در فیلم‌هایی مانند انزجار (1965) و مرگ و دوشیزه (1994) به چالش بازیگر و به تصویرکشیدن یک نمایش‌نامه در فضایی داخلی پرداخت.

برخی پژوهشگران مانند چنگیز پهلوان معتقدند پیوند تاریخی ما با افغانستان بیش از هر کشوری در دنیاست و باید گسترش پیدا کند. خاطرات خوبی هم از حضور سینمای ایران در افغانستان داریم؛ مثل گلچهره (وحید موساییان، 1389) که سینما و عشق را کنار هم داشت یا فیلم‌های سفر قندهار (محسن مخملباف، 1379) و پنج عصر (سمیرا مخملباف، 1382) که تصاویر تأثیرگذاری دارند. ضمناً در حال حاضر بازیگران افغان‌تباری مانند فرشته حسینی یا مرتضی امینی (بازیگر نقش میثم در سریال زخم کاری) بدون لهجه و در سطح بالای سینمای ایران مشغول به‌کارند. در آخرین تولد دقت در استفاده از لهجه با توجه به ایرانی بودن بازیگران، با تأیید تماشاگران افغانستانی حاضر در سالن سینما، در سینمای ایران کم‌نظیر بوده است. برادران محمودی در عدم استفاده از زیرنویس که در برخی لهجه‌های اقوام افغانستان واقعاً غیرضروری و حتی گیج‌کننده می‌نمود نیز هوشمندی به خرج داده‌اند.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *