Search

تاریخ به روایت فاتحان

مصلحت نسبت به همتایانش در حوزهٔ فیلم‌های سیاسی نقاط قوت زیادی دارد اما در کنار آن، نقاط ضعف تمام این آثار را هم در تاروپود تصویرها و شیوهٔ روایتش می‌توان دید. جذابیت روایت اتفاق‌های تاریخی بعد از انقلاب به‌خصوص دههٔ 1360‌، هم برای عوام و هم برای خواص، نمی‌تواند دلیلی برای حرکت به سمت تغییر و تحریف تاریخ باشد و نباید تمام داستان‌های آن برهه را از زاویهٔ دید خاصی نقل کرد. اما ظاهراً در شرایط کنونی چاره‌ای نیست جز انتخاب بین دو گزینه؛ این که تا فرصت مقتضی اصلاً قصه‌ای روایت نشود، یا اگر می‌شود به برخی تعدیل‌ها و گاه تحریف‌های جهت‌دار تن داد.

حسین دارابی که در فیلم دومش هناس روایت واقع‌بینانه‌تری از داستان زندگی و مرگ یک شخصیت علمی مغفول‌مانده در حوزهٔ انرژی هسته‌ای ارائه کرده بود در تجربهٔ نخستش (مصلحت) دقیقاً همان اشتباه تجربه‌های قبلی را مرتکب شده و اتفاقات تاریخی سال 1359 را با اطلاعات روز و حتی با عینک جناحی روایت می‌کند. قضاوتی که امروز بعد از گذشت بیش از چهل سال، حاکمیت و در کنار آن تهیه‌کننده از شخصیت‌های کنشمند آن دوران دارند، در نگارش فیلم‌نامه و شخصیت‌پردازی افراد به‌شدت مؤثر است.

این گونه است که در طول فیلم هیچ‌کس، حتی یک سرباز صفر یا کارمند معمولی هم کوچک‌ترین احترامی برای رییس‌جمهور وقت قائل نیست و کسی که کل دوران ریاست‌جمهوری‌اش کمی بیش‌تر از یک سال طول کشیده از همان ابتدا مقصر تمام اتفاقات ریز و درشت کشور قلمداد می‌شود و گویی هیچ‌کدام از افراد مؤثر انقلاب که در فیلم نام و ایده‌های‌شان حضور دارد، کم‌ترین همدلی با او نداشته و دشمن قسم‌خورده‌اش محسوب می‌شوند. در حالی که چند ماه پیش از آن اتفاقات بنی‌صدر با اختلاف بسیار پیروز انتخابات بوده و کسی نمی‌توانست در مورد مشروعیتش کوچک‌ترین خللی وارد کند اما چند ماه بعد شاهین آریا، جوانی که در جلوی دانشگاه در حمایت از رییس‌جمهور قانونی کشور میتینگ برگزار می‌کند، توسط یکی از جوانان حامی انقلاب به ضرب گلوله‌ای به قتل می‌رسد تا گره اصلی داستان برای مخاطب مشخص شود و طیف حاکم بر دستگاه قضا مجبور به انتخاب یکی از دو گزینهٔ مصلحت یا عدالت شود.

این پرسشی ابدی-‌ازلی‌ست که بارها در دنیای نمایش مطرح شده و یکی از مهم‌ترین‌شان را هنریک ایبسن سال‌ها پیش در نمایش‌نامهٔ دشمن مردم مطرح کرده است؛ دانشمندی که در یافته‌های علمی‌اش به وجود نشانه‌های بیماری‌زا در آبگرم‌هایی که نقش اساسی در پیشرفت اقتصادی شهر دارد پی می‌برد و حالا دو راه بیش‌تر پیش روی ندارد یا از روی مصلحت روی آن چشم ببندد و یا از روی عدالت‌خواهی و حقیقت‌طلبی آن را افشا کند، هرچند که به قیمت نابودی خود و شهرش تمام شود.

سیستم قضا در مصلحت با دوراهی بزرگی روبه‌رو شده و باید از بین حقیقت و واقعیت یکی را انتخاب کند. واقعیت این است که دست پسر دادستان کل کشور به خون جوانی که به گروه‌های مخالف گرایش دارد آلوده شده که بیانش به ضرر نظام است و ترور شخصیت آیت‌الله مشکاتیان و مجازات فرزندش را در پی دارد، و حقیقتی که انقلابیون راستین دنبال آن بودند می‌گوید که هر کس در هر لباس و هر جایگاهی باید در مقابل قانون مطیع باشد و پاسخ‌گو.

QR Code

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *