صحنهٔ پایانی نرگس (رخشان بنیاعتماد) به شکلی نمادین سرانجام یک نسل از بازیگران زن سینمای ایران را که در اوایل دههٔ 1360 سینمای بلاتکلیف آن روزها را به دندان کشیده و از گردنههای خطرناک تاریخی عبور داده و به بالندگیاش کمک کرده بودند به نمایش میگذاشت که حالا با ورود چهرههای جوان، جدید و گیشهپسندتر باید حذف میشدند. یکی مانند سوسن تسلیمی راه غربت در پیش گرفت و دیگرانی چون افسانه بایگان و فریماه فرجامی سینمای ایران را در یک دوراهی قرار دادند که انتخابش نسل جدید بازیگران زن، همچون نیکی کریمی و هدیه تهرانی بود.
از پیامدهای این انتخاب حذف تدریجی بازیگران ریسکپذیر با انتخابهایی شجاعانه چون فریماه فرجامی بود که در همان نرگس یکی از اوجهای بازیگریاش را در نقش آفاق به تصویر کشید. او که با چهرهای اشرافی مناسب نقش زنان طبقات بالای جامعه بود، این بار با چهرهای شکسته، زن سیاهبخت و نهچندان خوشنام پابهسنگذاشتهای را ایفا کرد که مجبور است شوهر جوانسالش را به دیگری واگذارد و خود نقش مادر داماد را بازی کند. نوع پوشش و چادر به سر کردن، راه رفتن و سیگار کشیدن آفاق ربطی به نقشهای پیشین فرجامی نداشت و او طراحی جداگانه و ریزبینانهای برای جان بخشیدن به این شاهنقش انجام داده بود تا با ظرافتی خاص یکی از نخستین مثلثهای عشقی سینمای بعد از انقلاب را ببینیم و نگاههای حسرتباری که آفاق به زوج جوان فیلم دارد و جوانی بربادرفتهٔ خود را در شادیهای آنها میجوید. این شاید آخرین نقش مهم فرجامی در سینمای ایران بود که انگار با صحنهٔ پایانی و حذف فیزیکیاش از فیلم، داستان زندگی سینمایی خود او هم به انتها رسید و بعدها هرچند سعی کرد حضوری فعال داشته باشد ولی نتوانست خاطرات شاهنقشهای دههٔ شصتش را تکرار کند.