آیا پیری نشان زوال ذهن است و فیلمسازانی که به کهنسالی میرسند میباید به قول حافظ میکده را ترک کنند و به انزوا بگروند؟ داریوش مهرجویی پس از توقیف سنتوری از نفس میافتد و دیگر فیلم خوبی نمیسازد. مسعود کیمیایی مدتهاست که فیلم خوبی نساخته است. ناصر تقوایی سالهاست که به خلوت خزیده و دیگر فیلم نمیسازد. آیا علت را باید در پا به سن گذاشتن این فیلمسازان بازبجوییم؟ پس چرا در جهان پارهای از فیلمسازان شاهکارهای خود را در کهنسالی میسازند؟ آکیرا کوروساوا شاهکار خود آشوب را در 75سالگی ساخت. اینگمار برگمان فانی و آلکساندر را، که یکی از بهترین فیلمهایش به حساب میآید، در 64سالگی ارائه کرد. روبر برسون تا سالهای آخر زندگی همچنان فیلم میساخت و فیلم تحسینشدۀ پول را در 85سالگی ساخت. کلینت ایستوود بهترین فیلمهایش را پس از هفتادسالگی ساخت و شگفتا که هر قدر که سنش بالاتر میرود فیلمهای بهتری میسازد. در واقع مشکل بسیاری از فیلمسازان ایرانی پیری و زوال جسم نیست. موانع فیلمسازی در این سرزمین است که فیلمسازان خلاق و مؤلف را از نفس میاندازد و دچار جوانمرگی هنری میکند.