هر دو فیلم کودا و فریاد راوی قصهای آشنا و تکراریاند؛ ماجرای فردی در شهری کوچک که بین ماندن در شهر و یاری به خانواده یا ترک شهر و سفر به سوی آرزوهایش مردد است. اما هر کدام از این فیلمها برای تعریف این داستان قدیمی از شیوههای متفاوتی بهره بردهاند. تمام تلاش این متن بر جستوجوی حاصل این تفاوتها متمرکز است که به نوعی استمرار همان مبحث قدیمی رابطۀ فرم و محتواست.
هر یک از این فیلمها هدف معین و آشکاری دارد که در جهت رسیدن به آنها دست به انتخابهای متفاوتی زده است. برای معنا یافتن این انتخابها، چارهای جز متوسل شدن به دستهبندی نهچندان معتبر تجاری و هنری وجود ندارد. کودا در دستۀ فیلمهای تجاری و سرگرمکننده قرار میگیرد اما فریاد از فیلمهای هنری واقعگرا است و هدفش اعتراض به سیاستهای اقتصادی. با این توضیح، شرح تفاوتها معنا پیدا میکند.