فکر نمیکنم این بازیگر خردسال را کسی به یاد آورد، مگر آنها که از قدیموندیم عشق سینما داشتهاند. اولین بار او را در نقش جذابی از موزیکال بسیار شیرین لنگر کشتی در کنار جین کلی و فرانک سیناترا دیده بودیم و آن موقع حدود ده سال داشت. صحنهای به خاطرم هست که سیناترا برایش آهنگ لالایی میخواند تا خوابش ببرد.
رابرت دین استاکول در شمال هالیوود و بخشی از لسآنجلس به دنیا آمد و بین آنجا و نیویورک بزرگ شد. او در خانوادهای پرورش یافت که همگی اهل نمایش بودند. جوانترین پسر الیزابت و هری استاکول - که هم بازیگر بود و هم خوانندهای که در نمایشهای چرخوفلک و اُکلاهما! آواز خواند - دین بود. برادر بزرگتر او گای استاکول هم در تلویزیون فعالیت میکرد. پدر استاکول مشغول بازی در نمایشنامۀ اُکلاهما! بود که شنید پل آزبرن برای نمایش خود سفر بیگناهی نیاز به یک کودک دارد. مادرِ استاکول دو بچهاش را برای انتخاب آن نقش کوچک نزد آزبرن برد و دین موفق شد قراردادی با مترو گلدوین مِیر ببندد. مسئولان مترو استاکول خردسال را در نقش کوتاهی از فیلم درۀ تصمیم (1945) برگزیدند و بازی او مورد قبول تهیهکننده واقع شد و نقش مهمتری را در لنگر کشتی (1945) به عهدهاش سپرد. این فیلم توفیق زیادی یافت و مترو نقش اصلی سالهای سبز (1946) را - که یک یتیم کاتولیک ایرلندی بود - به او داد و فیلم با موفقیت فراوانی روبهرو شد. پس از آن فاکس قرن بیستم دینکوچولو را قرض گرفت تا در قتل در خانۀ خوب (1946) بازی کند. بلافاصله هم برای مترو در مکگورک قدرتمند (1947) ظاهر شد که نسخۀ جدید قهرمان (1931) بود.