- آغاز قهرمان انگار شروع خودِ تو نیز هست؛ آرامآرام از داربست بالا میروی. ما به خودمان میگوییم چه راه سختی در پیش دارد! عین اتفاقی که برای خودت در بازیگری افتاد. میدانیم که سالها کار کردهای تا به اینجا رسیدی. حساسیت و وسواس تو در این راه، بسیار تأثیرگذار بود.
ما چاکریم!
- تعارف نمیکنم واقعاً. اولین برخورد با آقای فرهادی کجا و چهگونه بود؟
برنامهریزشان تماس گرفتند و من رفتم دفترشان.
- پیش از آن هیچ برخورد یا آشناییای نداشتید؟
نه.
- این موضوع از این بابت برایم جالب است که حتی وقتی نگاه میکنیم به ورزشی که تو به شکل حرفهای انجام میدهی (تنیس)، آن قدر کلاسبالاست که این موضوع با شخصیت رحیم در فیلم بسیار تناقض دارد. تو آدمی هستی کاملاً چابک و سرحال و قبراق. در حالی که رحیم انگار انسانیست لهشده و بهانتهارسیده. هیچ فکر کردی که فرهادی چهگونه حس کرد میتواند این نقش را به تو بدهد؟
خب این را باید از خودِ آقای فرهادی بپرسید.
- استنباط خودت چه بود؟ فرهادی این شخصیت را برایت چهگونه توضیح داد؟
احتمالاً به خاطر فیلمهایی که بازی کرده بودم، ایشان به چنین نتیجهای رسیدند. زمانی که به دفتر ایشان رفتم، دقیقاً بعد از روز صفر بود. من برای این فیلم و درآمدن شخصیتم، بدنسازی و ورزش کرده بودم. اندامم خیلی ورزیده و گردنم هم خیلی کلفت شده بود! روزی که پیش آقای فرهادی رفتم ایشان گفتند اگر امیر جدیدی این است، که اصلاً نمیخواهم! گفتند باید تمام چیزهایی را که ساختهای از بین ببری؛ بدن، صدا، مدل راه رفتن، قدرت و همه چیز. باید میکوبیدم و دوباره میساختم.