یادم میآید تکیهکلامهای آقای کاوسی از دهانم نمیافتاد؛ «دیجیتالم کجا بود؟»، «ناهیدخاله»، «نمیدونم چیچی حافظا»، «کشتی عنقریبِ بهگِلنشستۀ طوفانِ تلاطمزدۀ دریاها» و... این جملهها و واژهها حالا سالهاست به نشانهای از یک دوران سپریشده تبدیل شدهاند. دورانی که آقای کاوسی در بدون شرح یکتنه بار طنز این سریال نودشبی را بر عهده گرفته بود. طنزی که اصلاً قرار نبود او نقش اصلیاش باشد اما به مرور زمان متوجه شدند شخصیت کاوسی بسیار جذاب است و فتحعلی اویسی استعداد عجیبی در طنازی دارد.
نقش کاوسی از یک طرف تعریف جدیدی از فتحعلی اویسی بود اما از سوی دیگر موجب سقوط کارنامۀ هنریاش نیز شد. پس از بدون شرح بود که پیشنهادهای ضعیف و دمدستی به سوی او روانه شد و از درون آنها فیلمهایی مانند مادرزن سلام یا شیر و عسل بیرون آمد که میخواستند همان اویسی طناز تلویزیون را به سینما بکشانند، غافل از این که قامت فتحعلی اویسی برای چنان داستانها و فیلمهای سخیفی زیادی بلند است.