حضور گابریل برن و زمان حدوداً بیستدقیقهای هر اپیزود، مهمترین دلایلم برای انتخاب در حال درمان بود. میدانستم که داستان در مطب یک روانشناس میگذرد و جلسههای این روانشناس (گابریل برن) با بیمارانش قصۀ سریال است. تصورم این بود که آخر شبها یک اپیزود کوتاه میبینم و داستان هر اپیزود هم در انتهای همان بیست دقیقه تمام میشود و در نتیجه، دیگر آن وسوسۀ «فقط یک اپیزود دیگر» به جانم نمیافتد و میتوانم به بقیۀ زندگیام برسم. چند اپیزود اول هم طبق همان پیشبینی جلو رفت اما کمکم اوضاع به شکل پیچیدهای به هم ریخت. زمانی که آن تصور خوشبینانه را در ذهنم پرورانده بودم، اصلاً حواسم نبود که اگر در حال درمان سریالی محکم و پرجان باشد، با در نظر گرفتن تم روانشناختی اثر، درگیر چیزهایی خواهم شد که شاید بسیار قویتر از یک داستان پرکشش باشد.