جئونگ یوپ به عنوان یک تازهوکیل در جلسۀ ارزیابی وکلا، در برابر پرسش یکی از امتحانگیرندهها، بر خلاف دیگران جوابی غیرمنتظره میدهد. او اعتقاد دارد اگر چند نفر شاهد یک قتل باشند و در آن دخالت نکنند، گناهکار نیستند چون کاری از دستشان برنمیآمده و صرفاً نظارهگر بودهاند. این اعتقاد، شاکلۀ اصلی داستان را میسازد و جئونگ یوپ را به ما میشناساند. در شناخت این شخصیت نمیتوانیم بازیگرگزینی مانند همیشه دقیق و بینقص کرهایها را نادیده بگیریم. نکته اینجاست که لی دونگهوای در نقش جئونگ یوپ، چهرهای سرد، بیحالت و حتی خرفتگونه دارد. در نگاه اول هیچ همدلیای برنمیانگیزد و زمانی هم که با یک حرکت درست دوربین، ابتدا صدایش را میشنویم که بر خلاف بقیۀ شرکتکنندگان نظری متفاوت میدهد و بعد چهرهاش را میبینیم، این دافعه بیش از پیش مخاطب را از او دور میکند. همینجاست که کارگردان بهدرستی به هدف میزند؛ مخاطب از همان ابتدا باید با این شخصیت زاویه پیدا کند. در ادامه هم وقتی میبینیم او در خانهاش به آدمی بیکار و علاف تبدیل شده که خواهرش از او شکایت میکند و نمیتواند ببیند جوانی به سن او تا لنگ ظهر بخوابد و برای سر کار نرفتن بهانه بیاورد، نگاه مخاطب به این شخصیت، منفی و منفیتر میشود. اما هر چه هم چهرۀ جئونگ یوپ خرفت و حرصآور باشد اما در انتهای چشمهایش میتوانیم نوری ببینیم و به این شکل مطمئن باشیم که او بهزودی دست به عمل خواهد زد و به قهرمان تبدیل خواهد شد.