عشق به قول حافظ یک نکته بیش نیست و با این همه، از هر زبان که میشنویم نامکرر جلوه میکند. سریال خاتون نیز داستان عاشقانهای است که در دوران تاریخی بحرانی و پرتلاطمی اتفاق میافتد؛ جنگ جهانی دوم و سقوط رضاشاه پهلوی و اشغال گیلان توسط بلشویکهای روس.
خاتون زنی فرهیخته و مستقل و کتابخوان است که از سر ناگزیری با شیرزاد، نظامی خانزاده، ازدواج میکند. پس از ازدواج به همسرش دل میبندد و واقعاً عاشقش میشود اما استبداد و نظامیگری شیرزاد و همسوییاش با اشغالگران روس، سبب میشود عشق خاتون بهتدریج به نفرت و انزجار بدل شود. عشق و نفرت در بسیاری از داستانهای عاشقانۀ جهان به تعبیری همزادند و موقعیتهای تراژیک و مشابهی به بار میآورند. از این زاویه عشق پرتلاطم خاتون و شیرزاد چندان تازه و ناگفته نیست اما طرح این موضوع بر زمینۀ تاریخی نامکرر و ناگفته به آن ابعاد تازهای میبخشد.