خورشید، فیلم تازهٔ مجید مجیدی، بهانهای شد برای یک رجعت و مرور تاریخی. وقتی این مقاطع حساس را از طریق راوی کنجکاو و دغدغهمندی چون او دوره میکنیم، بیشتر اندوه و حسرت و تلخکامی به وجودمان رخنه میکند. آیا این مُشت نمونهٔ خروارِ تاریخِ بینقابِ زمانهٔ ماست؟ آیا این تقدیر محتوم ماست که ارزیابی تاریخی هنرمندی که خودش یک پای ثابت آرمانخواهی و عدالتجویی و امید به فردایی بهتر در طول این دوران سخت سپری شده بوده، چنین نگرانکننده و معترضانه باشد؟ ای کاش آن دسته از مدیران و سیاستگذاران فرهنگی و صاحبان قدرت رسانه و دیگر تصمیمگیرندگان که روی سخن مجیدی با آنهاست، به جای برآشفته شدن از این صراحت، کمی در خلوت خود درنگ کنند و برای بهبود شرایط و رسیدن به نقطهای امیدبخش در عرصهٔ عدالت و گسترهٔ انسانی، صادقانه و با شهامت اشتباههای خود را بپذیرند و با تغییر نگاه و دنیای منفرد و عقیمشان، طرحی نو دراندازند.