خیلی شبها شده که خواب سینما متروی شیراز را ببینم. اصلاً نمیدانم چرا، اما همیشه این سینما را دوست داشتهام. خیلی از فیلمها را در آن سینما دیدهام اما از آن میان حالا که بیشتر عمرم را پشت سر گذاشتهام فقط تازه چه خبر دکترجون؟ (پیتر باگدانوویچ) را یادم میآید؛ با یک دوبلۀ عالی و یک باربارا استرایسند با همان بینی قوزدار که علامت تجارتیاش بود. و یک رایان اونیل که دوسالی بود به خاطر بازی در قصۀ عشق ستارۀ اقبالش آن بالابالاها میدرخشید.
سینما مترو را سال 1336 ساخته بودند و من تازه سال 1348 به آن رسیدم. روزگاری بهترین سینمای شهر بود اما تا من به آن برسم سینمای نوساز آریانا قد برافراشته بود و یکیدو سینمای بازسازیشده خیلی از مترو بهتر شده بودند. سینما آریانا که در جای دیگری از ایران هم نظیر نداشت. برای ثبتنام در دانشگاه یک شب با اتوبوس از تهران به شیراز رفتم. تا درهای دانشگاه را باز کردند، وارد شدم و ثبتنام کردم. برای همان شب بلیت خریدم که به تهران برگردم اما یک روز کامل فرصت داشتم تا شیراز را بگردم. وسط روز در گرمای تیر یا مرداد به سالن آریانا پناه بردم. به عمرم سینمایی به آن عظمت و کیفیت ندیده بودم. کاری نداریم. داشتیم از سینما مترو میگفتیم...