اواخر دهۀ 1360، یعنی سالهای اوج فعالیتم در مجلۀ «فیلم»، روزی منشی تماسی را به من وصل کرد و گفت از رشت. صدای آن سوی خط خودش را معرفی کرد: «من عشقی هستم، بهزاد عشقی. من را میشناسید؟» و مگر میشد نشناسم؟ بهزاد عشقی یکی از پرکارترین و بهترین منتقدان سالهای پیش از انقلاب در مجلههای وزین «رودکی» و «نگین» بود که نقدهای عمیق و کوبندهاش، واکنشهای فراوانی در پی داشت. از جمله هنگامی که به مناسبت نمایش فیلم گوزنها در جشنوارۀ جهانی تهران نقدی تند و منفی در «رودکی» نوشت و البته هدف اصلیاش خود کیمیایی بود که او را از قیصر به بعد اشاعهدهندۀ لمپنیسم میدانست. من آن موقع دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم و سخت عاشق سینما و عضو سینمای آزاد اصفهان و طرفدار متعصب کیمیایی. وقتی مقالۀ عشقی را خواندم، پاسخ تندی بر آن نوشتم و مطلب را برای «رودکی» فرستادم که یکیدو شماره بعد در ستون «بازتابها» منتشر شد و کلی باعث مباهات؛ «رودکی» نشریۀ مهمی بود...