خب چهقدر خوب شد که «نشر خوب» این کتاب را منتشر کرد. خیالم راحت شد. کمی آرام گرفتم. سالها بود که میخواستم کتابی دربارۀ کامران شیردل تدارک ببینم. با خودش در میان گذاشته بودم، فیلمهای مستندش را هم ازش گرفته بودم اما حتی یک جلسه گفتوگو هم برگزار نشد. چند سال پیش در یک برنامۀ بزرگداشت در خانۀ هنرمندان، خسرو دهقان که یکی از سخنرانها بود گفت کامران شیردل سینماگری است که باید کتابی دربارهاش منتشر شود و انگار غیرمستقیم گفت میخواهد این کار را بکند. سخنران بعدی من بودم و خسرو را ملامت کردم و از این خیال برحذرش داشتم و گفتم من قبلاً آقای شیردل را برای تدارک کتابی رزرو کردهام! اما دریغ از زمانه. همین بود که هر وقت یاد آقای شیردل میافتادم خودم را سرزنش میکردم و هر وقت او را میدیدم ازش خجالت میکشیدم. بنابراین حالا خوشحالم که این کتاب منتشر شده و تا حدی انگار باری از روی دوشم برداشته شده است. از آقای علیرضا ارواحی - که نمیشناسمشان - سپاسگزارم...