در طول این سالها هر زمان که با بدلکارها گفتوگویی شده، آنها از سختیها و مشکلات کارشان گفتهاند. تجربههای متفاوتی که حتی شنیدنشان هم شاید ترسناک باشد. کنار هم قرار گرفتن این حرفها و بازگو شدن این تجربههای عمدتاً سخت و طاقتفرسا، موقعیتی برای خواننده و شنونده ایجاد میکند تا در جریان شغل خطیری مانند بدلکاری قرار بگیرد و با آدمهایی آشنا شود که به معنای واقعی کلمه جانشان را کف دستشان گرفتهاند. در مطلب پیش رو، بخشهایی از گفتوگوهایی قدیمی از سه بدلکار را بازنشر کردهایم. سه بدلکار با تجربههایی متفاوت و بدلکاریهایی عجیب. مرگ تلخ ارشا اقدسی سبب شد بیش از پیش به این «جانبرکف»ها توجه کنیم و دربارهٔ مخاطرات شغلشان بدانیم. هرچند حالا دیگر خواندن قسمتهایی از صحبتهای مرحوم پیمان ابدی، زخم داغ بهبودنیافتهای را هم دوباره زنده میکند و خواننده را به این فکر میاندازد که فاصلهٔ بین زندگی تا مرگ، میتواند به اندازهٔ تار مو، جعبههای خالی مقوایی یا تشکی که بین بدلکار و زمینِ سخت فاصله انداخته، کوتاه باشد...