کتاب تابستانِ همانسال هشت روایت بههمپیوسته است. در عین استقلال یک بدن واحد است و در عین یکپارچگی هر تکه سعی میکند استقلالِ خود را حفظ کند و این مانیفستِ روایی ناصر تقواییست. کتابی که فقط یک بار سال 1348 در انتشارات «لوح» درمیآید و البته بعدش ممنوع میشود تا امروز. تقوایی بعدِ این تجربهٔ خاص در محتوا و فرم سینما را جدیتر میگیرد و انتخابی میکند که محصولش هم شگفت است. اما تابستانِ همانسال که چسبیده بودن همان و سالاش به هم برآمده است از همان پیوستگی و در عین حال میل به گسستگی که وارد صورت نوشتاری این ترکیب هم شده) صداییست در داستاننویسی ایران که از سویی نویدِ حضور یک نویسندهٔ فضاساز و دیالوگنویس را میدهد و از سویی دیگر راوی انسانیست که قدرت او را دچارِ انقباض کرده است...