دقیقاً یادم نمیآید چه زمانی بود که گذشتهٔ سینمایی برایم محسوس شد. احتمالاً در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ یا اوایل دههٔ شصت بود، یعنی زمانی که آمیزهای از نمایش فیلمهای سینمایی در تلویزیون، مرور بر آثار سینمایی در موزهها، برگزاری جشنوارههای سینمایی و فعالیت بنگاههای انتشاراتی نخبهگرا در آمریکا و کشورهای دیگر، در قالب یک فرهنگ سینمایی تجدیدنظرطلبانه شکل گرفت. هنوز هیچ دانشگاهی درس یا مدرک سینمایی عرضه نمیکرد، الزامی در کار نبود و باید و نبایدی وجود نداشت. میرفتیم سینمایی و فیلمی میدیدیم و به خانه برمیگشتیم. فیلمها هم میآمدند و میرفتند و هرگز دوباره بازنمیگشتند. فیلمهای قدیمی، مثل اتومبیلهای قدیمی، کالاهای مصرفی بودند که با ورود مدلهای جدیدی که ظاهراً تمام نوآوریهای زمان در طراحی و تکنولوژی را در خود داشتند، جانشین میشدند.