در دهه گذشته شاید هیچ واژهای به اندازه «فیلم مستقل» در میان سینمایینویسان و فیلمسازان ایرانی مورد بحث و جدل نبوده است. در بیشتر موارد این واژه برای نوعی اعتباربخشی به فیلمها از جانب تولیدکنندگان مطرح شده و در مقابل منتقدان و مخاطبان با زیر سؤال بردن این استقلال، تمامیت سینمای ایران را مجموعهای غیرمستقل خواندند. این عبارت که فیلم من مستقل است یا ما برای تولید این فیلم کاملا مستقل عمل کردهایم، گاهی قرار بود تمام ضعفهای یک فیلم را تحتالشعاع قرار دهد و از طرف دیگر پیگیریها و موشکافیهای منتقدانه قرار بود با زیر سؤال بردن چنین ادعاهایی وابسته بودن هر چه بیشتر سینمای ایران به پولهای مشکوک و سرمایههای پشت پرده را نشان دهد. ماجرا تا آنجا پیش رفت که برخی فیلمسازان با اعلام این که ما در ایران چیزی به نام سینمای مستقل نداریم، تصمیم گرفتند دست پیش بگیرند و برخی روزنامهنگاران و منتقدان همچنان خود را آگاه و بینیاز از توضیح استقلال در سینما دیدند که دیگر دربارهاش حرفی به میان نیامد. به این ترتیب تکلیف این پرسشهای کلیدی روشن نشد که بالأخره سینمای مستقل ایرانی چهگونه سینمایی است؟ آیا وقتی از سینمای مستقل ایران حرف میزنیم درباره تمام این صنعت حرف میزنیم؟ مثلا منتقدان و روزنامهنویسان مستقل سینمایی یا سالنداران مستقل و لابراتوارهای مستقل هم زیر این چتر قرار دارند یا فقط منظورمان فیلمسازان است؟...