«سینمای آزاد» در نظرِ آنهایی که مواجههای مستقیم با آن نداشتهاند و در فضایش نفس نکشیدهاند، جریانیست مرموز با مختصاتی نامشخص. برای دانستنِ این که از کجا شروع شد و به کجا رسید در قدمِ اول میتوان به کتاب ده سال سینمای آزاد که 27 سال پیش به کوشش بصیر نصیبی، نفرِ اصلی این جریان، در آلمان منتشر شد مراجعه کرد1. منبعِ مهم دیگر، نشریه داخلی خودِ سینمای آزاد است، که از سالِ 54 تا اردیبهشت 57، در یازده شماره (به پشتوانه تلویزیون ملی ایران) به چاپ رسید. در آنچه تا به حال ذیل عنوانِ تاریخ سینمای ایران منتشر شده، سینمای آزاد سهمی هم اگر داشته، ناچیز بوده. عدم دسترسی به فیلمهایی که هر کدامشان یک گوشه دنیا افتادهاند و قطعا بسیاریشان از بین رفتهاند (و خواهند رفت) نیز مزید بر علت شده تا سینمای آزاد کمابیش ناشناخته بماند. با این حال در زمانه ما عطشِ نگاه کردن به پشتسر، حفاری گذشته به نیتِ بیرون کشیدنِ زیرخاکیها و بازیابی حلقههای مفقود، و به «متن» آوردنِ «در حاشیه ماندهها»، هر لحظه بیشتر میشود. امروز با نسلی از مخاطبِ پرسشگر و سمج سروکار داریم که به گواهِ آنچه در نشریههای گوناگون منتشر کرده2 مصمم است تندیسِ یکپارچه و انداموارِ سینمای آزاد را به یاری تکهتکههایی که این سو و آن سو یافته، باز بسازد، هر قدر هم چنین کاری در عمل ناممکن باشد...