مسعود مهرابی عزیز! رفیقِ نازنینِ دلسوزِ دوستداشتنی هنرمندِ تاریخنگارِ شیرینِ یگانه!... خیلیها میگفتند آدم تلخی هستی. برای من که هرگز تلخ نبودی. برعکس خیلی هم شیرین و شوخوشنگ بودی. لابد مسئولیتت ایجاب میکرده که با همکارانت، یا بعضی از همکارانت تلخ باشی. اما تلخ یا شیرین، در این تردید نیست که همه چیز را، یا خیلی چیزها را بسیار تا بسیار جدی میگرفتی. بیش از حد لازم! شاید هم به همین سبب نتوانستی این همه پلشتی و پلیدی را که گرداگرد همهمان پراکنده است تحمل کنی و زود رفتی...