وقتی حاصل چهل سال از عمر و کارنامهٔ ما به بنبست برخورد کرد، توقف که البته جايز نبود اما بايد مسير را عوض میکرديم و اين تغيير مسير نياز به تدارکی تازه داشت؛ تدارکی که مدتی طول کشيد و هزينههايی را به ما تحميل کرد که فقدان دورانديشی اقتصادی و فکر نکردن به اندوخته و پسانداز در اين چهار دهه، کار را مشکل میکرد. اما اتفاقی افتاد که نشان داد اعتبار و پساندازهای ريالی و ارزی فقط در حسابهای بانکی ذخيره نمیشود! جايی در لايههای زيرين ذهن مخاطبان اين چهار دهه و افکار عمومی جامعهای که ما در اين سالها با آنها سروکار داشتهايم میماند و در چنين بزنگاهی خودش را به رخ میکشاند. داشتيم فکر میکرديم اين گردنهٔ اقتصادی را چهگونه بدون قرض و وام بگذرانيم که دوست عزيزمان حميد پريزاده که حداقل در سه دههٔ گذشته هميشه حامی و پشتيبان جدی بخشهای فرهنگی و ورزشی کشور بوده، با تکيه بر تجربههايش در عرصهٔ اقتصاد، پيشنهاد پيشفروش سه شمارهٔ اول مجله را داد و خودش هم دست به کار بسيج و اطلاعرسانی دوستان و علاقهمندان شد...