سينمای ايران برای عقب نماندن از قافله، اين سالها، چند بار تلاش کرده در ژانر وحشت فيلم بسازد که تمام آنها به دليل تلقی غلط سازندگانشان دربارهٔ موجوديت ترس و وحشت در روح و روان آدمی و البته نوع غلط و عقبماندهٔ پرداخت آن ترسها در ساختار فيلمهایشان، به نتيجهای نرسيدهاند. نمونه متأخرش آن شب (کورش آهاری) است که زور میزند ترسناک باشد اما نيست. بيشتر فيلمهای بهاصطلاح ترسناک سينمای ايران، مشکلات يکسانی دارند اما اگر قرار باشد جنون را با توجه به ژانر مورد نظرش تقسيمبندی کنيم و آن را در کنار آن شب قرار بدهيم که به شکل جالبی همزمان با هم اکران شدهاند، بايد بگويم فيلم کامران قدکچيان (که چهارپنج سال از ساختش میگذرد و تازه به اکران آنلاين رسيده) فيلم بسيار بهتر و سروشکلدارتر و حتی ترسناکتریست.
عوامل ايجاد ترس حیوحاضرند: دود، افکتهای صوتی ترسناک، پنجرهها و درهايی که مدام باز و بسته میشوند، تابی که برای خودش تکان میخورد، توپی که مدام از بالای پلهها قِل میخورد و البته خانهای قديمی و وهمانگيز که انگار در هر اتاقش روحی سرگردان حضور دارد. اين که از تلقی غلط سازندگان فيلمهای ترسناک سينمای ايران حرف زدم، دقيقاً چنين چيزیست. آنها تصور میکنند با نشان دادن چنين مشخصههايی فيلم را ترسناک کردهاند در حالی که اگر کمی به سينمای روز دنيا و فيلمهای ترسناکش مسلط باشند، خبردار خواهند شد که اين مؤلفههای ثابت و قديمی سينمای وحشت، حالا ديگر کاربرد گذشتهشان را از دست دادهاند و جایشان را به چيزهای ديگری سپردهاند. تماشا نکردن فيلمهای روز دنيا، يکی از عواملیست که سبب میشود فيلمسازان ما در ساخت فيلمهايی در ژانرهايی مشخص، عقبمانده به نظر برسند.