از يکسو روزگار کرونازده که بر شکل برگزاری سیونهمين جشنوارهٔ فجر در بهمن ۹۹ تأثير گذاشت و از طرف ديگر انتخاب سازندگان يدو برای نمايش فيلمشان در تلويزيون در تعطيلات نوروز باعث شد واکنشها نسبت به برنده دو سيمرغ اصلی اين دوره (بهترين فيلم و بهترين کارگردانی) کمتر از حتی ديگر فيلمهايی باشد که موفقيت اين فيلم را در جشنواره کسب نکردهاند و معدود نوشتهها در مورد يدو به يادداشتهای زمان جشنواره محدود شود. برای معدود منتقدانی که دربارهٔ فيلم نوشتهاند روابط حاکم بر توليد فيلم از شکل فيلم مهمتر بوده است. از همين رو به نظر میرسد که يدو بيشتر به واسطهٔ همين روابط و نسبتها ميان نهادهايی قضاوت شده که در توليدش دست داشتهاند تا به عنوان فيلمی مستقل که به خاطر پخش کمسروصدايش از تلويزيون کمتر از آنچه ممکن بود ديده شده است. پس شايد به واسطهٔ همين نگاه (که شايد بتوان آن را نوعی نقد نهادی خواند تا نقدی فرماليستی) يدو به مجموعهای از فيلمها مرتبت میشود که پيشتر و بهخصوص در دههٔ ۱۳۶۰ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توليد شدند. از اين منظر يدو انگار بهانهای است برای قضاوت توليدات سينمايی کانون پرورش... در سالهای اخير و قياس آنها با ساختههای پيشين اين نهاد...