فیلم امروز

چند زاویهٔ این اوضاع

سرمقاله شماره ۲۶

2 خرداد 1402

فروش صدوچهل میلیاردی فسیل گرچه به تعبیری از صندلی‌های خالی سینماها غبارروبی کرد و کمی اقتصاد نیمه‌جان سینمای ایران (و البته بیش‌تر سالن‌های سینما) را تقویت کرد اما تأثیر این اتفاق، و نمایش و فروش فیلم‌های مشابه آن، از زاویه‌های مختلف قابل‌بررسی است.

زاویهٔ اول: رقم فروش فسیل که همچنان در حال افزایش است، گرچه از حیث ریالی بی‌سابقه و رکوردشکن است اما نتیجهٔ نهایی حاصل افزایش پنجاه‌درصدی قیمت بلیت سینماهاست و مقایسهٔ تعداد تماشاگران این فیلم با فیلم‌های پرفروش دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که سیر نزولی تعداد تماشاگران سینماها طی چند دهه ادامه یافته است. در گزارشی آماری که خبرگزاری صبا منتشر کرده، فسیل با در نظر گرفتن میانگین بلیت 46هزار تومان، هنوز تعداد تماشاگرانش به دوونیم میلیون نفر نرسیده است. بنا بر همین گزارش، در مقایسه‌ای عبرت‌آموز، هزارپا پرفروش‌ترین فیلم دههٔ 1390 با فروش 38 میلیارد تومان و بهای بلیت آن زمان بیش از چهار میلیون و دویست‌هزار نفر تماشاگر داشته و با میانگین بهای بلیت امسال، رقم فروشش نزدیک به 195 میلیون تومان می‌شد. اخراجیها2 پرفروش‌ترین فیلم دههٔ 1380 در نوروز 88 نزدیک به پنج میلیون و سیصدهزار تماشاگر حدود هشت میلیارد تومان فروخت که با میانگین بهای بلیت امسال فروشش 245 میلیارد می‌شد و افعی پرفروش‌ترین فیلم دههٔ 1370 طی سه نوبت اکران در دو سال حدود شش میلیون و چهارصدهزار تماشاگر داشت؛ یعنی با میانگین بهای بلیت امسال حدود 294 میلیارد. حساب عقابها، فیلم پرفروش دههٔ 1360 هم که بسیار فراتر از این‌هاست. این فیلم از سال 64 طی چند نوبت اکران نزدیک به ده میلیون و دویست‌هزار تماشاگر داشت که با میانگین بلیت فسیل، یعنی بیش از 468 میلیارد تومان فروش. البته در این محاسبات، جمعیت کم‌تر کشور در دهه‌های گذشته را هم در نظر بگیرید.

زاویهٔ دوم: فروش فسیل و کمدی‌های مشابه یک مسکّن برای سینمای ایران است زیرا اقتصاد بیمار این سینما با این رقم‌های موردی درمان نمی‌شود و فقط اعضایی از پیکر این سینما را می‌تواند فربه‌تر کند که حاصلش اندامی بی‌تناسب و معوج است. شرح و توصیف «اقتصاد بیمار» هم مفصل است. رانت و فساد اقتصادی و رانده شدن تولید به سوی سرمایه‌های غیرسینمایی جهت‌دارو و غیره...

زاویهٔ سوم: فضای عمومی، افکار عمومی، گرایش‌های این‌جا، موسمی و تابع جوّ موجود است. با یک غوره سردی و با یک مویز گرمی. سینمای ایران هم چند دهه است که نشان داده به‌سرعت جوّگیر می‌شود. فروش فسیل و فیلم‌های مشابه جریان عمومی تولید را به سمت این نوع فیلم‌ها می‌برد و فیلم‌های جدی در سایه قرار می‌گیرند. ناظران و مدیران و مسئولان هم از این جوّ و این گرایش، از این فیلم‌های «سرگرم‌کننده» و بی‌خطر، استقبال و از آن حمایت می‌کنند.

زاویهٔ چهارم: فروش بالای فسیل و فیلم‌های مشابه همزمان شد با ممنوعیت نمایش برادران لیلا و لو رفتن جنگ جهانی سوم در فضای مجازی (که معمولاً در این اتفاق‌ها، گمانه‌زنی «کار خودشان[؟] است» رواج دارد). این‌ها همه سیگنال‌هایی گاه روشن و گاه مبهم برای سینمای ایران دارد. چند دهه پیش، وقتی فیلم‌های جشنوارهٔ فجر اعلام می‌شد، تاریخچه‌ای از همهٔ آن‌ها و سازندگان فیلم‌ها می‌شناختیم. در دوران دیجیتال، و گرایش سازندگان فیلم‌ها به «تولید در سکوت خبری، با چراغ خاموش»، به دلیل ناامنی فضای تولید فیلم‌های مستقل اجتماعی، بسیاری از نام‌ها برای‌مان ناآشنا هستند. فیلم‌های بسیاری ساخته می‌شوند که هیچ‌گاه در سینماهای کشور به نمایش درنمی‌آیند. می‌توان چنین تعبیر کرد که فیلم‌های بیرون از سیاست و چرخهٔ رسمی تولید (چه در داخل و چه در خارج)، خود یک دسته‌بندی جداگانه با شمار قابل‌توجهی از تولیدات هستند که شاید پس از مدتی به‌زحمت بتوان آن‌ها را جزو «سینمای ایران» به حساب آورد. دو جبههٔ جداگانه هستند با سازوکار تولید و عرضه و محتوا.

زاویهٔ پنجم: هر چه می‌گذرد نشانه‌های بیش‌تری آشکار می‌شود که بیش از فیلم‌نامهٔ خوب، کارگردانی استادانه و بازیگران مشهور و محبوب، و سایر عناصر سینمایی یا تکنیکی که یک فیلم را پرفروش می‌کنند، در این‌جا «عبور از خط قرمز» همیشه فرمول موفق و تضمین‌شدهٔ فروش بالا بوده است. البته در بین فیلم‌های جدی، آن‌هایی که حاوی اعتراض و انتقاد اجتماعی هم هستند در معرض خطر توقیف و سانسور قرار می‌گیرند اما عبور از خطوط قرمز در فیلم‌های کمدی با حال‌وهوای لوده‌وار و «بشکن و بالا بنداز» حاشیهٔ امنی برای دریافت مجوز و اکران طولانی دارند. صاحبان سینما هم که عاشق همین جور فیلم‌ها هستند. شوخی‌ با خطوط قرمز سیاسی و اخلاقی و اجتماعی از پرکاربردترین و مؤثرترین فرمول‌های فروش بالا است. در فسیل، استفاده از نشانه‌های مربوط به دوران پیش از انقلاب، روی تماشاگران کار کرده است؛ مثل موارد بسیاری دیگر. در حالی که هدف سیاست‌های رسمی در تمام این سال‌ها قطع ارتباط مردم با آن دوران و نشانه‌هایش بوده، حتی نسلی که در آن دوران زندگی نکرده و در سال‌های پس از انقلاب متولد شده، به آن نشانه‌ها گرایش و علاقه نشان می‌دهد. در واقع نگاه رسمی به قدری نسبت به آن نشانه‌ها حساسیت افراطی نشان داده (مثلاً حذف ترانهٔ پایانی سریال پوست شیر) که مردم به طور غریزی و به عنوان یک واکنش اعتراضی به سوی آن نشانه‌ها می‌روند و از آن‌ها استقبال می‌کنند. این خود نشانه‌ای از یک گسست عمیق سیاسی و اجتماعی است که حاکمیت علاقه‌ای به پند گرفتن از آن ندارد.

زاویهٔ ششم و بیشتر: فروش بالای فسیل را هر کس می‌تواند از زاویه‌های متفاوتی بررسی کند. این که مثلاً در این گونه فیلم‌ها شسته‌رفته بودن ساختار و تکنیک و منطق دراماتیک اهمیتی ندارد و ذهن خسته می‌تواند مثل یک نمایش روحوضی از آن لذت ببرد. این‌که مردم برای فرار از جدیت و مباحث جدی روز، دنبال گریزگاهی می‌گردند که به طرزی اغراق‌آمیز «غیرجدی» و سطحی و گذرا باشد، و معمولاً پول این جور فیلم‌ها را هم کسانی تأمین می‌کنند که به نفع‌شان است مردم سرشان گرم باشد و وارد مسائل جدی و دردسرساز نشوند... شما هم می‌توانید از زاویه‌های مفید و لازم مورد نظر خودتان به این موضوع بپردازید.

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.