جملهٔ معروفیست که میگوید «شهر خوب یافتنی نیست، ساختنی است»؛ و برقراری یک وضعیت متمدنانه و اخلاقی در گسترهٔ عمومی، مشارکت تکتک شهروندان برای بهبود شرایط در حوزههای عمومی و خصوصی را میطلبد. سامان سالور در سه کام حبس دقیقاً انگشت روی این معضل گذاشته و با نگاهی جامعهشناسانه آدمهای قصهاش را زیر ذرهبین برده است.
طراحی شخصیتها و شیوهٔ انتخابشان، به گونهای که هر یک بهنوعی طیفی فراگیر از شهروندان جامعهٔ امروز را نمایندگی کنند، با این هدف انجام شده که تماشاگر بخشی از عادتها و باورهای روزمرهٔ خود را در آینهٔ تصویر کشف کند و دربارهٔ بعضی شباهتها به فکر فرو برود. سالور با شخصیتپردازی دقیق و انتخاب هدفمند آدمهای داستان، ویژگیهای اخلاقی و رفتاریشان را پیش چشم مخاطب به نمایش درمیآورد و تصریح میکند که هر کدام در لایههای پنهان شخصیتیشان پنچریهای ریزی دارند که برخی همچون سیگار کشیدن بازتاب منفی شخصی دارد و برخی چون قاچاق دارو پیامدهای گسترده و عمیق اجتماعی. و چنین میشود که جامعهٔ تشکیلیافته از این دسته از آدمها، یا بیمارستانیست که همواره در حال تعمیر است و یا خانهای در حال ویرانی که فاضلاب و کثافتهایش از لولهٔ آشپزخانه پس زده و کل خانه را گرفته و نشانهای آشکار از برافتادن پرده و فاش شدن رازهاست.
جامعهای که در آن نسیم (پریناز ایزدیار) به عنوان معصومترین شخصیت داستان دزدکی سیگار میکشد و فیلترهای آن را در لولهٔ فاضلاب آشپزخانه میاندازد تا در صحنهای هشداردهنده زنگ خطر را به صدا درآورد و لولهکشی که خود را چون دکتر قلب میشناساند و فنر زدن به لوله را هماندازهٔ فنر زدن به قلب معیوب آدمها میپندارد نسبت به این کار واکنش نشان دهد و از دفعهٔ بعدی بگوید که در صورت تکرار باید کل خانه را شخم زد و لولههای جدید نصب کرد؛ یک پیشگویی شبهعارفانه که خیلی زود به شکلی دیگر رنگ واقعیت به خود میگیرد.
تیزر فیلم از کانال آپارات «سینماتیکت»