اگر یادتان باشد، چند سال پیش (با وامگرفتن از پژوهش بیهمتای بهرام بیضایی با عنوان هزارافسان کجاست؟) در دو مطلب مفصل به تحلیل سریال شهرزاد پرداختم و گفتم که از دید من، بر پسزمینهٔ دورانی ملتهب از تاریخ اجتماعی معاصر ما، خوانشی دیگربار و بدیع از اسطورهٔ «زنان رهاییبخش» (ایزدبانوی آب، اَناهیتا و اَمشاسپندبانوی خاک، اِسپندارمَذ) است و مشابهتهای داستانی و ساختاری و نمادیناش با کهنالگوی آفرینش (پیروزی ایزد باروری بر اژدهای خشکسالی) و بازگفتهای اسطورهای، عامیانه و حماسیاش در اَوِستا، هزارافسان و شاهنامه را برشمردم (حکایتِ پادشاهی که خونِ مردمان میریزد و دو زنِ نیکسیرت را به اسارت میگیرد تا در پایان، پهلوانی با یاری آن دو زن بر او چیره میشود)؛ دیدگاهی که مورد توجه خوانندگان واقعی و جدی - که متأسفانه روزبهروز کمتر میشوند - قرار گرفت و بهنظرم ارزش زمان زیادی را که برای نوشتناش صرف کرده بودم داشت. خب اگر جای من باشید، لذت میبرید که میبینید اینک جیران نهتنها بر آن خوانش صحه میگذارَد، بلکه به گسترش همان درونمایه [جیران و سارا (خاک و آب) یا ماه و ناهید (بهروایت ایرانیان باستان، همسران خورشید) بهمثابه عناصر زنانهٔ زایش و پاکی در برابر عناصر مردانهٔ آتش و باد، یعنی ایزدمهر/ خورشید (پادشاه) که هم میتابد و هم میسوزاند و ایزدوای (سیاوش) که هم زندگیبخش است و هم میپراکَنَد]، اینبار با تمرکز بر همنشینی مهر و ماه بر پهنهٔ ستارگانی برخی کمسو و برخی درخشان (حرمسرای سلطان) میپردازد و آنقدر پرنکته است و آنقدر این هزارتوی عشق و مرگ را با این تعداد شخصیت و این حجم از پیرنگهای اصلی و فرعی، باظرافت و استادی روایت میکند که تماشای چندبارهاش و نوشتن مطلبی چنان که مدنظر من است، دستکم سه ماه زمان میخواهد! و تازه چه سود؟ قطعاً این نشریه و هر نشریهٔ دیگر، امکان اختصاص مثلاً بیست صفحه به چنین مطلبی نخواهد داشت و کمترین امیدی هم نیست که از سوی خوانندگانِ این سالها و در وضعیتی که به سر میبریم، جدی گرفته و خوانده شود. چاره چیست؟ باید بپذیریم که یکی از نقصانهای دوران نو و عصر موسوم به اطلاعات و اینترنت (در کنار مواهب غیرقابل انکارش)، کمعمقکردن اقیانوس همگانی دانش و فرهنگ است که شامل گزیدهنوشتن و گزیدهخواندن و حوصلهنکردن برای غور و تفحص در هر زمینه نیز شده است. به هر رو، افسوسِ نقدی که به دلایل گفتهشده بر جیران ننوشتم، تا ابد با من خواهد بود و فقط این چند خط را بهمثابه دیباچه یا فهرستی گزیده از آنچه دوست داشتم در پیوند با نمودههای روایی و زیباییشناختی اثر بهتفصیل بنویسم، ذکر میکنم تا لااقل خود را از باری سنگین برهانم.
تصویری از آویز مهر و ماه در عنوانبندی سریال جیران، کار ابراهیم حقیقی