ژرژ پولتی (نويسندهٔ فرانسوی) در کتاب سیوشش وضعيت نمايشی موقعيت انتقام را به عنوان يکی از پربسامدترين موقعيتهای نمايشی در درام معرفی میکند. وضعيتی که قهرمان يا شخصيت اصلی بسياری از آثار نمايشی از دوران يونان باستان تا درامهای مدرن و پستمدرن امروزی در آن قرار میگيرد و همچنان میتواند برای تماشاگر جذاب و تماشايی باشد. وضعيتی که جوهرهٔ اصلی درام فيلم زن جوان اميدبخش را نيز تشکيل میدهد.
فيلم با پرداختن به موضوع تجاوز و قربانی آن، در اسکار و گلدن گلوبِ ۲۰۲۱ درخشيد و اسکار بهترين فيلمنامهٔ اريژينال را نيز گرفت. فيلمنامهٔ زن جوان اميدبخش از الگوهای آشنای درامهای انتقامجويانه بهره میبرد. يکی از نقاط ضعف فيلمنامه، تلاش خامدستانهٔ آن برای تعميمدهی مسألهٔ فيلم به کل جامعه است. همهٔ مؤلفههای جهان فيلم به طرز اغراقآميزی در حال ارجاع به کليت جامعهٔ بيرونی است و فيلم را به ورطهٔ شعارزدگی میکشد. مانند نخستين نمای پس از تيتراژ که مواجههٔ کيسی (کری موليگان) را با کارگران ساختمانی نشان میدهد و میکوشد تجاوز کلامی را موضوعی رايج در دل اجتماع جلوه دهد. همان طور است برخورد و درگيری کيسی در نيمهٔ فيلم با رانندهای در خيابان. اين اشارههای فرامتنی میتواند بهراحتی و بدون آسيب به فيلمنامه از آن حذف شود، چرا که اين ميزان تأکيد تماشاگر را پس میزند و از سويی زيرمتن فيلم خود گويای همه چيز است. اما مطلب پيش رو بيش از پرداختن به مقولهٔ نقد ساختاری و فرماليستی اثر، به دنبال بررسی مؤلفههای برآمده از نظريهٔ فمينيستی در مواجهه با اين قبيل آثار است...