برویم یا نرویم؟
وقتی در سال 2021 داوران جشنوارهٔ برلین به فیلم رومانیایی جنجال بداقبال یا پورن جنونآمیز (رادو ژوده) خرس طلا جایزه دادند، با چند دوست منتقد فرانسوی تصمیم گرفتیم دیگر به این جشنواره نرویم. فیلمی بود بسیار سطحی، جلف و بیارزش که اعتراض بسیاری را برانگیخت و اعتبار برلین، به عنوان سومین جشنوارهٔ مهم اروپایی، را زیر سؤال برد. امسال این دودلی همچنان بر ما چیره شده بود ولی سرانجام راهی سفر شدیم. با نگاهی به فهرست فیلمهای بخش مسابقه و خواندن مصاحبهٔ کارلو شاتریان، دبیر جشنواره که خبر از استعدادهای جوان در این دورهٔ جشنواره میداد، به خودمان دلگرمی دادیم و بار سفر بستیم.
به برلین که رسیدیم راهی کاخ جشنواره شدیم که حداقل از گزند سرما و بهویژه بادهای برلین در امان باشیم.
خرس طلا، مستند را ترجیح میدهد
به نظر میآید جشنوارهٔ امسال ناخواسته (شاید هم خودخواسته) سینمای واقعگرا و مستند را بیشتر مد نظر قرار داده است. آثار بسیاری در بخشهای گوناگونی وجود داشت که شامل مستندهایی دربارهٔ امور امروز جهان و دنیای پرآشوب و بحرانهای آن بود؛ از جمله فیلمهای زیادی دربارهٔ اوکراین، و بهویژه قدرت مافوق که شان پن در سفری به این کشور اثری دیدنی اما با پرداختی تلویزیونی ساخته است. تمام فیلمهای سینماگران ایرانی در بخشهای مختلف هم که در خارج از ایران ساخته شده بود شامل این دسته از فیلمها میشوند و نگاهی انتقادی نسبت به رویدادهای ایران داشتند. در همین راستا در بخش مسابقه جایزهٔ خرس طلا را به روی کشتی آدامان (نیکلا فیلیبر) ساختهٔ مستندساز فرانسوی دادند. البته چون ماجرای این فیلم در یک کشتی روی رودخانهٔ سن میگذرد، ترجیح میدهیم کلمهٔ کشتی را در عنوان فیلم بیاوریم وگرنه باید نام آن را روی آدامان نوشت و خواننده نخواهید فهمید معنی این عنوان چیست. این فیلم قرار است از نوزدهم آوریل بر پردهٔ سینماهای فرانسه بیاید. در یک کشتی بیحرکت که لنگر انداخته، تماشاگر به سوی آدمها در حرکت است تا با مشکلات روحی/ روانی که دارند و از جامعه طرد شدهاند، روبهرو شود. این مکان تبدیل به کلینیکی روزانه شده که افراد بسیاری که بیشترشان بیخانمان هستند و در بین آنها هنرمند هم وجود دارند و در رفتوآمد هستند دیده میشوند. البته برخی از آنها در همین مکان هم اقامت میکنند. قرار است از سوی متخصصان برای بهبود آنان کمک شود. در فیلم به این نکته پرداخته میشود که چهگونه افراد مشکلدار میتوانند از پیلهٔ خود بیرون بیایند تا دنیا و دیگران را ببینند و کشف کنند. کارگردان طی دوسه سال این آدمها را دیده و مطالعه میکرده و همین مدت را هم صرف ساخت فیلم کرده است. سبک پرداخت فیلم «حوصلهطلب» و نه الزاماً «حوصلهسربر» است! اثری جامعهشناسانه، که به شکل پازلگونه روایت میشود. چون در این اثر، داستانی دنبال نمیشود، برخی از تماشاگران ترجیح میدهند به سالنهایی با فیلمهای داستاندار بروند. شاید درستتر باشد که در چنین جشنوارههایی مثل برلین که تخصص آنها مستند نیست، بخش فیلمهای مستند را از آثار داستانی جدا کنند تا تماشاگر از همان ابتدا تکلیفش معلوم باشد و انتخاب خود را بکند. تا نظر شما چه باشد؟