نام سريال مِير اهل ايستتاون يادآور يک سنت ديرينهٔ ادبی در هويت بخشيدن به فرد در دل جغرافياست. رمانها و داستانهای پرشماری را به ياد میآوريم که با نامگذاری اينگونه، مکان وقوع قصه را برجسته کرده و ماهيتی دراماتيک به آن مکان - در کنار نام شخصيتی که در اين موقعيت جغرافيايی به قهرمان قصه بدل میشود - بخشيدهاند. اما اين ظرفيت ايجادشده در مرحلهٔ نامگذاری، در خود سريال چندان مورد استفاده قرار نمیگيرد.
شهر در سريالهای نسل جديد شبکههای خانگی آمريکايی بهتدريج دارد هويت و شاخصههای خود را از کف میدهد. با مروری بر بيشتر سريالهای شهری مؤسسههای توليد و نمايش آنلاين در دههٔ اخير، درمیيابيم که صرفنظر از مجموعههايی که در شهرهای بزرگ میگذرند، برخی از سريالها آگاهانه به سراغ شهرهايی کوچک (گاه خيالی) میروند. شهرهايی نوساز و کمجمعيت با خيابانهای خلوت و رديف درختان زيبا و پرچينهای جداکنندهٔ حريم خانههای ويلايی از پيادهروهای تميز. با شهروندانی موجه و مرتب که اغلب در شغلهای خود احساس عذاب و آزردگی میکنند. آدمهايی ماشينی که صبح سر ساعت مشخص برمیخيزند، با صدای راديو يا خواندن روزنامه صبحانه را کنار خانواده میخورند و به سوی محل کار يا تحصيل میروند. عصرها هم مسيری برعکس صبح را طی میکنند و نقش پررنگی در فضاسازیهای فيلم دارند، نه در شکلگيری درام...