دامون قنبرزاده

یک بازی تب‌آلود

نقد «آنفلوانزای پتروف»

2 آذر 1401

آنفلوانزای پتروف به هزارتویی می‌ماند که شما را در دل دنیایی عجیب و ترسناک و فانتزی رها می‌کند تا بین آدم‌ها و راهروها و اتاق‌ها و خانه‌ها بچرخید و فضایی مسموم و گرفته و خفقان‌آور را حس کنید؛ فضایی که بین خیال و واقعیت و کابوس و رؤیا می‌رود و می‌آید. فضایی که تلفیقی‌ست از لحن‌ها و ژانرهای مختلف؛ از کمدی تا ترسناک، از علمی‌خیالی تا واقع‌گرایانه، از فانتزی تا جنایی. آنفلوانزای پتروف همهٔ این‌هاست و به شکل ظریف و ریزبافتی موفق می‌شود فضایی مالیخولیایی و به‌عمد به‌هم‌ریخته خلق کند که ما هم مانند شخصیت اصلی‌اش دچار تب و هذیان شویم.

این تب و هذیان، از همان صحنهٔ اول مخاطب را غافل‌گیر می‌کند؛ مسافران اتوبوس در شب سرد مسکو، در هم لولیده‌اند. ناگهان اتوبوس توقف می‌کند و عده‌ای نظامی، شخصیت اصلی داستان یعنی پتروف را بیرون می‌کشند تا از او برای تیرباران عده‌ای مخالف حکومت استفاده کنند. پتروف بیرون می‌رود، افراد مشخص‌شده را تیرباران می‌کند و بعد دوباره وارد اتوبوس می‌شود! مدتی همین طور ذهن‌مان درگیر این است که دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟! معنای این صحنه چه بود؟ چرا پتروف و باقی مسافرها این‌ همه راحت با این قضیه برخورد کردند؟ این‌ها پرسش‌هایی‌ست که ذهن را مشغول می‌کنند. اما کمی که جلوتر می‌رویم، تازه دست‌مان می‌آید که با چه فضای عجیبی طرف هستیم؛ فضایی که انگار تب شدید پتروف، در به وجود آمدن آن نقشی اساسی دارد.

وقتی به داستانک همسر پتروف، که در کتاب‌خانه کار می‌کند، می‌رسیم، این دنیای مالیخولیایی و عجیب، با افکار شهوت‌طلبانهٔ زن پی‌گیری می‌شود؛ او در افکارش با مردی در هم می‌آمیزد و کمی جلوتر، وقتی با چشم‌هایی که مانند زامبی‌ها در فیلم‌های ژانر وحشت به‌تمامی سیاه شده‌اند، مردی را از پا درمی‌آورد و خونش را می‌ریزد، به این نتیجه می‌رسیم که فیلم از آن‌چه که در ابتدا فکر می‌کرده‌ایم، عجیب‌تر و حتی پیچیده‌تر است! در ادامه، وقتی زن به خانه می‌آید و با دیدن انگشت خونی پسرش، ناگهان فکر کشتن او به سرش می‌زند، دیگر به جایی می‌رسیم که احساس می‌کنیم ما هم مانند پتروف، به تبی عمیق مبتلا شده‌ایم؛ تبی که تا پایان داستان هم رهای‌مان نمی‌کند.

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.