تنها عاشقان میمانند (۲۰۱۳) شايد بازيگوشانهترين فيلم جيم جارموش باشد، و شايد شخصیترين فيلمش هم. عجبا که شخصیترين فيلم جارموش طنزیست که شخصيتهای اصلیاش خونآشامانی هستند در تقلای بقا در دنيای انسانها - در پی تأمين جرعهای خون به مشروعترين و متمدنانهترين شکل، بدون کشتن انسانی، اغلب با پرداخت مبلغ کلانی به واسطهای در يک مرکز درمانی. اما پس از اين نياز اوليه، نوبت به دغدغههای فرهنگی و اجتماعی خونآشامان فيلم میرسد که فرهيختگانی هستند در بالاترين سطح نخبگی، هر يک با انبانی از قرنها دانش و شعور. شخصيت اصلی فيلم، آدام، جوان خونآشام صدهاسالهٔ موسيقیدان که بسياری از آثار شوبرت و ديگران در اصل کار او بوده، به نوعی دغدغههای خود جارموش را بازتاب میدهد. سطح ظاهری اين بازتاب همان درگيری عميق با موسيقی و ابزارهای صوتی آنالوگ و گيتارهای عتيقه است که خب، اگر جارموش موسيقیدان و گروهش SQÜRL را بشناسيد که موسيقی فيلم را هم ساختهاند، فيلم را آکنده از اين ردپاها خواهيد يافت. اما در سطحی نهفتهتر، آدام بازتاب نااميدیهای جارموش از جهان انسانهاست، ما انسانها که خونآشام دوستداشتنی فيلم زامبی میخواندمان!...