گرافیک در حوزهٔ فیلم و سینما که عموماً در قالبهایی مثل پوستر، سردر سینما، بروشور، بیلبرد، اعلان مطبوعاتی و در سالهای اخیر موشنگرافیک عرضه میشود، مانند خودِ سینما فراز و نشیب فراوانی را داشته است؛ از تغییر مداوم سلیقهٔ سفارشدهندگان و پسند بازار گرفته تا افراط و تفریطهای دورهای و ممنوعیتهای موضوعی. حضور زنان در حرفهٔ تبلیغات به طور عام و در تبلیغات سینمایی به طور خاص، همواره یکی از چالشبرانگیزترین دغدغههای این صنف بوده است.
بارزترین جلوهٔ ناکامی قوانینی که با خواست عمومی جامعه زاویه دارد، استحالهٔ تدریجی این قوانین است. همان طور که با وجود همهٔ نظارتها، توصیهها و شعارها در طول بیش از چهار دهه، حداقل در سینمای عامهپسند، زیبایی زنانه تبدیل به یکی از معیارهای اصلی انتخاب بازیگر و سپردن نقش در همهٔ ژانرها شده، طراحان پوستر هم آهستهآهسته ممیزیهای جزماندیشانه را نرمتر کرده و در یک اصطکاک طولانی و نفسگیر، فضا را کمی بازتر کردهاند هرچند که همان قوانین آهنین که گاهی (مثلاً در مورد بازیگران زن خارجی) به شکل مضحکی نقض میشوند، در مورد رعایت حجاب در پوسترهای سینمایی وجود دارند و اِعمال میشوند.
نکتهای که به تجربه دریافتهام و اکثریت مخاطبان و کارشناسان متوجهش نیستند این است که وقتی نوبت به پوستر و بیلبرد سینمایی میرسد، نظارت و تحکم در مورد حجاب زنان بازیگر، سختگیرانهتر از خودِ فیلم میشود. در سالهای ابتدای دههٔ هفتاد مکرر پیش آمده که مجبور شدهام عکسهای فیلم را نشان مدیر مربوطه بدهم و بگویم: «آقا، حجاب این بازیگر در بیشتر صحنههای فیلم از تصویرش در پوستر من که «ممیزیتر» است» و بشنوم: «شما چه کار به فیلم دارید؟ آن را کس دیگری تصمیم میگیرد، اگر قرار است من تشخیص دهم، این را مُهر نمیکنم».
احتمالاً هیچکس به اندازهٔ گرافیستهای باتجربهای که در حوزهٔ سینما کار کردهاند با مشکلات، محدودیتها و اِعمال سلیقهها در زمینهٔ تبلیغات به شکل کلی و تبلیغات سینمایی به طور ویژه آشنا نباشد.شاید خیلیها به یاد نیاورند که استفاده از مدل انسانی تا اوایل دههٔ هفتاد در تبلیغات شهری ممنوع بود، چیزی که امروز غیرقابلباور به نظر میرسد.
من و همکارانم در زمینهٔ ساخت پوستر فیلم، سردر سینما، بیلبرد، بستهبندی، جلد مجله، آگهی مطبوعاتی، عکس فیلم و... هزاران روسری را جلو کشیدهایم، هزاران آرایش را ملایم، فاصلهها را زیاد، موها را حذف و رنگها را خاکستری کردهایم. بارها و بارها خودخواسته یا بهاجبار، بر خلاف هدف اصلی هنر گرافیک که چیزی جز جاذبهٔ بصری و جلب توجه تصویری نیست، در جهت معکوس حرکت کردهایم. طراحانی که در دهههای شصت و هفتاد فعال بودهاند فقط پیرامون همین موضوعِ «رعایت حجاب» خاطرات بسیار از ابراز نظرهای سلیقهای و تعبیرهای عجیبوغریب دارند که الان بیشتر خندهدار به نظر میرسند...
تصویری از دیا میرزا و محمدرضا گلزار در سلام بمبئی (قربان محمدپور، ۱۳۹۴)