دوران کرونا خیلی چیزها را تغییر داد. عادتها، دلمشغولیها، سرگرمیها و حتی رفتارهایمان هم در برخی موارد عوض شد تا یکی از عجیبترین قسمتهای تاریخ نصیب ما شود؛ نصیب مایی که همینجوری هم آسیبدیده و پر از گیروگرفت هستیم و از زمین و زمان برایمان میبارد. در واقع کرونا ما را دچار بحران بدتری کرد و در تلفیق با ناکارآمدیها و بیفکریهای مسئولان و اهمالکاریهای همیشگی، کار حتی به جاهای باریکتری هم کشید. سینما که حتی خیلی پیش از کرونا، افت محسوسی در جذب مخاطب پیدا کرده بود، در دوران این ویروس شوم بیش از پیش بحرانی شد. بعد از پایان این دوران و رفع ممنوعیتها هم انگار ملت پشتشان باد خورده و دیگر حال سینما رفتن ندارند. در نتیجه بحران ادامه پیدا کرد. البته من کسی نبودم که پیش از کرونا و با وجود پر شدن پرده از فیلمهای زیر متوسط، عادت سینما رفتنم تغییر کند. سینما رفتن برایم آیین و مراسمی بود که باید انجام میدادم اما در دوران کرونا، طبعاً این عادت قطع شد و بعد از آن هم مانند همه پشتم باد خورد و به این شکل کمی برایم دشوار است روی پرده فیلم ببینم. اما به هر حال این اوضاع نمیتوانست همین طور باقی بماند. باید خودم را مجبور میکردم همین سینمای نیمهجان را هم از دست ندهم. راستش احساس کسی را داشتم که میخواهد یکتنه آن را نجات بدهد. فکر میکردم اگر همت کنم و باز هم به تماشای فیلمها روی پرده بروم، چراغش را روشن نگه خواهم داشت! این شد که تصمیم گرفتم در روز ملی سینما (که البته چندان به آن اعتقادی هم ندارم چون از نظر من هر روز روز سینماست، ملی و غیرملی هم ندارد) مانند همیشه به تاریکی سالن بخزم و فیلم ببینم تا بدون توجه به اوضاع و احوال اطراف، به عادت گذشتهام برگردم.
در همان گذشتههایی که عرض کردم، آن قدر اوضاع روبهراه به نظر میرسید که حتی رکورد تماشای چند فیلم در یک روز را داشتم! به عنوان نمونه، آن وقتها که هنوز این پردیسهای جوراجور ساخته نشده بودند، یک بار در سه سالن «سینما ایران» سه فیلم مختلف را پشت سر هم دیدم. الان نامشان را به یاد ندارم اما چهرهٔ دختر بلیتفروش را خوب به یاد دارم که از سه بار برخورد با من تعجب کرده بود. فیلم اول که تمام میشد، بیرون میآمدم و برای تماشای فیلم دوم به سالن بغلی میرفتم. دومی که تمام میشد، میرفتم طبقهٔ بالایی سینما برای تماشای فیلم سوم. آن روز بسیار هیجانزده شده بودم و فکر میکردم کار بزرگی انجام دادهام. سنوسالم کمتر بود و طبعاً انرژیام خیلی بیشتر از حالا. آنوقتها آن قدر انرژی و زمان داشتم که حتی تانگوی شیطان (بلّا تار) را یکنفس از صبح تا بعدازظهر تماشا کردم. لابد خبر دارید که مدتزمان فیلم بیش از هفت ساعت است!
تصویری از درخت خاموش (فیصل سویسال)
تیزر خیزش غرش آتش و شین از کانال آپارات «سینماتیکت»، و درخت خاموش از کانال «بنیاد سینمایی فارابی»