نرگس آبیار طی ده سال حضور حرفهای خود، تصویر کاملاً متفاوتی در مقایسه با دیگر فیلمسازان زن مطرح سینمای ایران همچون رخشان بنیاعتماد، تهمینه میلانی، پوران درخشنده، آیدا پناهنده و منیر قیدی ارائه داده است. در مجموعه آثار بنیاعتماد با نگاهی دغدغهمند نسبت به طبقهٔ متوسط رشدنیافته و اقشار مطرود و آسیبپذیر جامعه سروکار داریم و عمدتاً لحن او در برخورد با این مجموعهٔ انسانی، حالوهوایی مستندگونه دارد. نقطهٔ مرکزی در آثار درخشنده، وجه ملودرام آنهاست. شخصیتهای زن فیلمهای میلانی نیز (در یک درشتنمایی افراطی) قربانیان جامعهٔ نابرابر و مردسالار هستند و پناهنده، «عاشقانگی» را در بطن تضادهای درونی و طبقاتی و فرهنگی جستوجو میکند. در این بین آبیار با پنج فیلم بلندش (اشیا از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکترند، شیار143، نفس، شبی که ماه کامل شد و ابلق) حضوری متنوع و بحثبرانگیز و غیرقابلپیشبینی داشته است.
اگر بخواهیم با نگاهی واقعبینانه شخصیت فردی و موقعیت حرفهای او را در طول این ده سال ارزیابی کنیم، با فیلمسازی طرفیم که قواعد بازی را میداند و حسابشده و هوشمندانه گامها را مرحلهبهمرحله برداشته است. در ابتدا میبینیم که او برای تثبیت موقعیت خود به سراغ یک دستمایهٔ ارزشی در حالوهوای دوران جنگ میرود و شیار 143 را میسازد که شخصیت زن در آن (در ساحت مادرانگی) شمایلی حماسی و اسطورهای پیدا میکند. قدمهای بعدی آبیار مبتنی بر نوعی جاهطلبی حرفهای و اعتمادبهنفس بالاست که در شبی که ماه کامل شد بهخوبی جواب میدهد. در اینجا قالب پررنگ روایی فیلم و تلاش فیلمساز برای ساخت یک تریلر حادثهای/ سیاسی که با مایههای عاشقانه درهم آمیخته، قابلقیاس با ساختار روایی و مستندگونهٔ دو فیلم اولش نیست. و حالا در ابلق با نرگس آبیار دیگری در گسترهٔ سینمای اجتماعی روبهرو هستیم. یعنی فیلمسازی که در شیار 143 و نفس آن قدر به حریم خانواده و خصایل انسانی و رؤیاپردازی و مهرورزی اهمیت میداد، در آخرین اثرش به سراغ فضایی کاملاً دفرمه و پراعوجاج و نامتعادل و تنیدهشده در خشونت و عصبیت و فقر فرهنگی و لجامگسیختگی میرود. این که فیلمسازی با آن موقعیت بهدستآمده از آثار قبلیاش یکباره چنین ریسکی را به جان بخرد و خود را در معرض اتهام «سیاهنمایی» قرار بدهد، حرکتی جسورانه محسوب میشود.
البته باید اذعان داشت که نگاه دلسوزانه و معترض و بدبینانهٔ آبیار در ابلق در یک «درشتنمایی از واقعیت» متوقف میماند و نمیتواند تحلیلی عمیق و جامعهشناسانه در مورد مفاهیم و مباحث مورد نظرش (مهاجرت و حاشیهنشینی شهری و آثار و پیامدهای آن از نظر فقر اقتصادی و فرهنگی و رفتار بزهکارانه در اینگونه اقشار و مورد بهرهبرداری قرار گرفتنشان برای تأمین حداقل امکانات معیشتی/ حاکمیت «جبر» بر زندگی و سرنوشت بیشتر افراد طردشدهٔ این مجموعه) ارائه دهد.
تیزر فیلم از کانال آپارات «سینماتیکت»