محسن خادمی

هنر بداهه زندگی کردن

گفت‌وگو با الهام کردا

3 شهریور 1401

الهام کردا بازی در سینما را با دو فیلم هفتم (مسعود قراگوزلو، 1390) و برف روی کاجها (پیمان معادی، 1391) آغاز کرد. اما اولین فیلمی که بازی‌اش در آن مورد توجه قرار گرفت به دنیا آمدن (محسن عبدالوهاب، 1394) بود که در سی‌وچهارمین جشنوارهٔ فجر و جشن خانهٔ سینما برای بازی در آن نامزد دریافت جایزهٔ بهترین بازیگر زن اصلی شد. او در این سال‌ها توانسته خودش را به عنوان یک بازیگر نقش مکمل که توانایی خلق شخصیت‌هایی باورپذیر و همدلی‌برانگیز را دارد تثبیت کند. به بهانهٔ نمایش عمومی بدون قرار قبلی با او گپ زدیم.

محسن خادمی

شاید اولین فیلم سینمایی که بازی شما در آن به طور ویژه دیده شد، به دنیا آمدن باشد. نقش شما به گونهای بود که در ابتدا شخصیت دغدغههای ساده و روزمرهای داشت و بهتدریج دغدغههای جدیتر و فلسفیتری پیدا میکرد. این ویژگی در بازی شما در نقشهای مکمل هم دیده میشود که در عین اینکه ویژگی برجسته (ظاهری یا رفتاری) ندارند و شخصیتهای سادهای به نظر میرسند، پیچیدگیهایی از جنس انسان مدرن دارند.

اولاً به نظرم این‌که یک نقش اصلی یا مکمل باشد مهم نیست. مهم این است که آن شخصیت چه‌طور در فیلم‌نامه نوشته شده باشد. ممکن است یک نقش اصلی در فیلم‌نامه‌ای آن قدر سطحی پرداخت شود که شبیه ماکت بشود و بازیگر نتواند کاری انجام بدهد. یک شخصیت حتی اگر در یک یا دو سکانس حضور دارد باید این پتانسیل را در فیلم‌نامه داشته باشد که بتوان برایش ایده‌پردازی کرد، ما‌به‌ازا پیدا کرد و نقشه و طرح داشت. حالا اگر یک نقش خوب نوشته شده باشد (چه اصلی، چه مکمل) کار بازیگر را آسان‌تر می‌کند چون باعث می‌شود فرصت پرورش بیش‌تر نقش را داشته باشد. در مورد به دنیا آمدن بله، نقشم از آن شخصیت‌هایی است که معتاد نیست، یا دچار بحران عجیبی نشده، گریم عجیب یا رفتار برون‌گرایانه ویژه‌ای هم ندارد. البته خصوصیات خاص خودش را دارد. شاغل است و شغل خاصی هم دارد و بحرانش هم مخصوص شخصیت معمولی خودش است. برای چنین شخصیتی راهش این است که به شکلی درونی با شخصیت ارتباط برقرار کنی و خودت و شخصیت را در نقطهٔ تعادلی قرار دهی تا تماشاگر ببیند که برای ایفای نقش طرح و برنامه‌ای داشتی و شخصیت سیر روایی مشخصی دارد. بازیگر به عنوان یک انسان مشخصاتی دارد. نقشی هم که بازی می‌کند مختصاتی دارد. بازیگر باید بتواند به شیوه‌ای درونی به ظرافت‌های شخصیت برسد و خودش را به او نزدیک کند. در واقع باید در یک مرز باریک حرکت کند که هم از شخصیت خودش به شخصیت چیزی اضافه کند، هم از شخصیت چیزی بگیرد. در نهایت به نقطه‌ای می‌رسی که نه از خودت جداست نه به خودت شبیه است. از طرفی من در تئاتر یاد گرفته‌ام همیشه در جایگاه عکس‌العمل باشم و بتوانم در شرایطی که لازم است یک آلترناتیو و به‌اصطلاح پلن B داشته باشم. برای بازیگر، این انعطاف‌پذیری بسیار مهم است. اگر بخواهی برای یک نقش چارچوب‌های خدشه‌ناپذیر در نظر بگیری و سعی کنی تنها در همان چارچوب حرکت کنی، بدون شک شخصیتی که ساختی بُعد نخواهد داشت. در زندگی خودمان هم همین گونه هستیم. تمام مدت در حال بداهه زندگی‌کردنیم. اگر بخواهیم سر قراری برسیم و تاکسی اینترنتی پیدا نکنیم، موتور می‌گیریم و دائم به شکلی بداهه راه‌حلی جدید پیدا می‌کنیم. در مورد شخصیت هم همین است و دائم باید برایش برنامه‌های جایگزین داشت. ضمن این‌که مرجعی که در مورد خصوصیات شخصیت در ذهن داری، از شکل صحبت کردن و راه رفتنش تا طرز نگاه کردن و ریتم حرکتش همگی در پس‌زمینهٔ تو زنده است و در لحظه باید آن را مطابق با شرایط تغییر بدهی. این توانایی، شخصیت را زنده می‌کند چون موقعیتی شبیه به زندگی است که همیشه در لحظه باید به دنبال راه‌حل‌های جایگزین بود. باید آن قدر نقش را بشناسی که وقتی چشمانت را می‌بندی بتوانی حرف زدن و حرکاتش را تصور کنی. وقتی به این نقطه می‌رسی، در هر لوکیشن و موقعیتی می‌توانی تصمیم بگیری چه واکنشی داشته باشی. در چنین شرایطی شخصیتی که شاید در مرکز دوربین هم نباشد کارش را انجام می‌دهد. وقتی دوربین از روی او می‌رود، کارش متوقف نمی‌شود بلکه همچنان تداوم دارد.

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.