سمیح کاپلاناوغلو با فیلمهایش نمادی از نگاه دینی در سینمای ترکیه به شمار میرود. مایههای مذهبی مهمترین جلوهٔ سینمای کاپلاناوغلو است که در یاد مخاطب آثارش میماند. سهگانهٔ تخممرغ، شیر و عسل او از جمله فیلمهای جریان سینمای هنری ترکیه است که در ایران هم مورد توجه قرار گرفت. بعدها او گندم (دانه) را ساخت که ایدهای بلندپروازانه داشت؛ بازسازی سورهٔ کهفِ قرآن در فضایی پساآخرالزمانی که آن هم فیلم بحثانگیزی شد. کاپلاناوغلو در ادامهٔ نگاه دینی به مقولهٔ سینما اکنون به تعهد حسن رسیده است؛ فیلمی عجیب و متفاوت از جریانهای سینمای روز ترکیه که عمدتاً در اختیار روشنفکران لاییک همچون نوری بیلگه جیلان قرار دارد.
حسن و امینه در آستانهٔ میانسالی زمیندارانِ جزء مناطق روستایی ترکیهٔ امروزند. باغ سیبی دارند و مزرعهٔ گوجهفرنگی و زمینهایی زیرِ کشتِ میوههای دیگر. حسن در تداوم روزمرگی زندگیاش مشغول سمپاشی باغ سیب خود است که باخبر میشود مأموران ادارهٔ برق دارند وسط مزرعهٔ گوجهفرنگیاش دکل برق فشارقوی میکارند. حسن بهسرعت سرِ جالیز میرود و میکوشد با اخلاقِ خوش و مذاکره، مأمور ادارهٔ برق را راضی کند که دکل برق فشارقوی را شصتهفتاد متر آن سوتر ببرد و در زمینی بایر نصب کند که طبق نقشه امکانپذیر نیست اما در بعضی کشورها کار نشد ندارد. سراغ قاضی پروندهای میرود که در آن، سالها پیش دعوی تصاحب زمین مرغوب و باقی گذاشتن زمینی بایر برای برادرش مظفر را برده است. قاضی تلفنی به اداره برق میزند و مشکل نقشهٔ جانمایی دکلهای برق حل میشود. حسن در حرف و برخورد با دیگران یادِ خدا را فراموش نمیکند و میکوشد چهرهای موجه و مؤمن از خود به جا بگذارد. اما پایش که بیفتد، سر برادرش هم کلاه میگذارد و زمینهای موروثی را به چنگ میآورد. حادثهای که باعث قهر بیستسالهٔ دو برادر شده است.