چهاردهم تیر ماه امسال شش سال از درگذشت ناباورانهٔ عباس کیارستمی گذشت؛ هنرمند یگانهای که هنوز بسیاری طرحها و برنامهها برای آینده داشت و چه بسیار آثاری از عکس و فیلم و شعر و نوشته و نقاشی و طرح و غیره که هنوز آمادهٔ عرضه نشده بودند و یا خودش هنوز نقشهای برای تنظیم و ارائهٔ آنها نداشت. گرچه خودش در مصاحبهای جملهای با این مضمون تقریبا خیاموار گفته بود اگر بخواهد انتخاب کند که خودش بماند یا آثارش، ترجیح میدهد خودش بماند، اما از واقعیت و تقدیر که گریزی نیست؛ خودش رفته و آثارش – کامل یا ناتمام – مانده و باید میراث او سامان بگیرد. به عنوان یک تکلیف فرهنگی، جامعهٔ فرهنگی قاعدتا باید دغدغهٔ این را داشته باشد که آثار او در دسترس علاقهمندان امروز و آیندگان قرار بگیرد. پروندهٔ پیش رو با این نیت تدارک دیده شده که این ضرورت به همه و بهخصوص کسانی که آثار کیارستمی در اختیارشان است یادآوری شود.
آثار عباس کیارستمی در چند دستهٔ کلی قرار دارند. فیلمهای او تهیهکنندگانی دارند که صاحب حقوق قانونیشان هستند و خوشبختانه در مورد آنها چندان مناقشهای نیست. کتابهایش، آنهایی که تا کنون چاپ شدهاند پشتوانهٔ قراردادهای خود کیارستمی با ناشر را دارند. میماند همهٔ آنچه که در اختیار و متعلق دو وارث (فرزندانش) است و همچنین آثاری که کیارستمی خود به دستیارش حمیده شریفراد بخشیده است. شکایت احمد کیارستمی برای بازپس گرفتن آرشیوی که در اختیار شریفراد است پای بهمن را هم به جانبداری از شریفراد به دادگاه کشاند که البته شکایت احمد به جایی نرسید و شریفراد تبرئه شد. از سوی دیگر شکایت احمد از بهمن و نشر نظر بابت دو کتاب از نامهها و یادداشتهای استاد نیز چندی حاشیهساز شد که در این مورد هم شکایت احمد به جایی نرسید، اما همین اختلافها و شکایتها عملا موضوع چهگونگی عرضهٔ میراث فرهنگی عباس کیارستمی را به یک معادلهٔ چندمجهولی تبدیل کرده که هیچ چشمانداز مثبت و قابل حدسی هم از موضوع پیدا نیست.
این پرونده به پیشنهاد و با همت خانم یلدا ابتهاج تدارک دیده شد و به سرانجام رسید. یادداشتها را او سفارش داد و جمعآوری کرد که از او سپاسگزاریم. برای روشنتر کردن وضعیت موجود گفتوگویی هم کردم با بهمن کیارستمی فرزند استاد، و ناشر آثارش محمودرضا بهمنپور برای پیگیری این موضوع که اصلا چی به چی هست! چون یادداشتها عموماً حاوی خاطراتی از نویسندگان، شرح زاویهٔ دیدگاهشان نسبت به استاد درگذشته، و در مواردی اشاره به موضوع پرونده و آرزو و احیاناً پیشنهادی بابت عرضه و انتشار میراث فرهنگی یکی از شمایلهای فرهنگ معاصر ما است. با این حال همین یادداشتها هم دستکم دغدغهٔ جدی موضوع این پرونده را مطرح و بر ضرورت آن تأکید میکنند. این از آن مواردی است که در هر جای دنیا تا کنون سامان گرفته بود اما اینجا تبدیل به کلاف سردرگمی شده که معلوم نیست اماکان باز شدن داشته باشد.
ویدئو از کانال آپارات «کانون هنر و رسانه گراف»