عباس یاری

فقط یک قطره اشک، از چشم چپ!

گفت‌وگو با مونا فرجاد، بازیگر «پسران دریا»

1 مرداد 1401

نام خانوادگی «فرجاد» برای چند نسل از تماشاگران سینما و تئاتر و تلویزیون آشنا و خاطره‌انگیز است. از جلیل فرجاد که چهرهٔ پرکار نمایش‌های صحنه‌ای و تلویزیونی در دهه‌های 1360 و 70 بود و هنوز هم فعال است، تا دو دختر هنرمندش مارال و مونا که هر یک تجربه‌های متفاوتی در سینما و تلویزیون داشته‌اند و خیلی زود بازیگرانی مستقل شدند و نقش‌های قابل‌توجهی بازی کردند. در گفت‌وگوی مفصل تصویری‌ام با مونا فرجاد، به بهانهٔ بازی‌اش در پسران دریا دربارهٔ موضوع‌های مختلفی گپ زدیم؛ از نقش خانواده در شکل دادن به مسیر حرفه‌ای فرزندان، تا چالش‌های عاطفی و امتحان‌های بزرگ زندگی که خانوادهٔ فرجاد هم در سال‌های اخیر درگیرش بوده‌اند و مبارزهٔ مارال با بیماری و مقاومتش در روزهای سخت و... یادی هم کردیم از زنده‌یاد منیژه افشاری، مادر نازنین این خانواده، که سال‌ها حامی و همراه همسر و فرزندانش بود. نسخهٔ ویدئویی و کامل‌تر گفت‌وگو را در سایت «فیلم امروز» و آپارات و نماشا می‌توانید ببینید ولی در نسخهٔ مکتوب صرفاً به بحث‌های سینمایی و مرور روند کاری مونا فرجاد پرداخته شده؛ مختصر و مفید!

عباس یاری

  • تولد در خانواده‌ای با ریشه‌های هنری به هر حال امتیازهایی هم دارد! به‌خصوص اگر بچه‌ها علاقه‌مند به فعالیت هنری باشند و استعداد و توانایی‌اش را هم در خود پیدا کنند. برای شما این روند چه‌طور اتفاق افتاد؟ گویا دو سال‌تان بود که بازیگر شدید...

بازیگر که نشدم اما دو سالم بود که اولین بار رفتم جلوی دوربین و همه‌ چیز را هم به یاد دارم. پدرم مجموعه‌ای می‌ساخت به نام بهاران که نیاز به یک بچهٔ کوچک داشتند. نقش مادر را مرجانه گلچین بازی می‌کرد و نقش پدر هم پدر خودم بود. پنج‌شش‌ساله بودم که در مجموعه‌ای به کارگردانی آقای مجتبی یاسینی بازی کردم به نام حکایتی و حکمتی که از کانال دو پخش می‌شد. برای نقش یک پسربچهٔ کوچک دنبال بازیگر می‌گشتند که من پیشنهاد دادم جای پسربچه بازی کنم. در این سریال دیالوگ داشتم و نقشم پررنگ بود. همه با من مثل یک بازیگر حرفه‌ای برخورد می‌کردند. حتی به یاد دارم که بابت آن کار دستمزد گرفتم.

  • اما بعداً در دانشگاه رشتهٔ اقتصاد خواندید و سراغ هنر نرفتید.

بله. در دوران مدرسه درس‌خوان بودم و همیشه معدل بالایی داشتم. دوست داشتم خوب درس بخوانم تا اجازه بدهند سریال بازی کنم. چند سال متوالی در سریال‌های آقای یاسینی بازی کردم. اما نمی‌دانم چرا سال چهارم دبیرستان از درس خواندن خسته شدم و در دانشگاه هم رشتهٔ خوبی قبول نشدم. من در المپیاد فیزیک شرکت کرده بودم و رویم نمی‌شد به معلمم بگویم مهندسی شریف قبول نشده‌ام. اگر الان به هجده‌سالگی برمی‌گشتم و قرار بود دوباره انتخاب کنم، یا سینما می‌خواندم یا پزشکی؛ چون هر دوی این‌ها احتیاج به دقت فراوان و تمرکز زیاد دارد. یکی از چیزهایی که در سینما خیلی باید رعایت شود دقت و ریزبینی است. بر خلاف آن‌چه فکر می‌کنیم جزییات در سینما، یعنی چیزهایی مثل گریم و لباس و صحنه، خیلی مهم‌اند. این جزییات هستند که کل را می‌سازند. در پزشکی هم به نظرم جزیی دیدن و دقت در تشخیص بیماری است که اهمیت دارد. اما اگر پزشکی قبول می‌شدم باز هم در کنارش بازیگری را ادامه می‌دادم. عشق به بازیگری از بچگی در من وجود داشت. در رؤیاهای کودکی‌ام همیشه می‌دیدم روی صحنه رفته‌ام و اسکار را گرفته‌ام!

تصویری از پسران دریا (افشین هاشمی)

ادامه مطلب در ماهنامه
0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest
0 Comments
Inline Feedbacks
View all comments
© ۱۴۰۰ فیلم امروز
ماهنامه سینمایی فیلم امروز با اتکا به پشتوانه ای ۴۰ ساله، همراه با آغاز قرن جدید شروع به کار کرد.