در ويدئوی کوتاهی که برای يک برنامه دربارهٔ «فيلم امروز» از خودم ضبط کردم گفتهام: «در تمام اين سالها عضو پارهوقت خانوادهٔ ماهنامهٔ فيلم بودهام.» اين جمله را که از خودم شنيدم، فکر کردم حالا که به ميمنت و مبارکی و شادمانی فراوان کشتی به راهش ادامه میدهد و «فيلم امروز» جانشين زيبندهٔ خجستهٔ فرخندهٔ محترم پربارتر از هميشهای شده برای ماهنامهٔ «فيلم» چرا عضو تماموقت «فيلم امروز» نباشم؟ يعنی چرا در هر شماره مطلبی و صفحهای نداشته باشم...؟ چه مطلبی؟ چه صفحهای؟
اولين چيزی که به ذهنم رسيد نوشتن دربارهٔ بعضی فيلمهای خوب مهجورمانده بود يا فيلمهای بسيار معروف قديمی که از خاطر گريختهاند و شايد اين نوشته يادآوری کند که آن شاهکارها را از پس گذر ساليان دوباره ببينيم؛ يا فيلمهای روز. در گپی با عباس ياری، حرف کشيده شد به خاطرات کودکی و نوجوانی. خاطرهای از پدرم گفتم. عباس گفت همين خاطرهها هم میتوانند مطالب خوبی باشند برای اين صفحه. لزوما نبايد دربارهٔ فيلمها باشند. شايد خاطرهای شخصی باشد يا نقل کابوسی يا رؤيايی يا هر چيز ديگر. ديدم فکر خوبی است. اينجوری کار راحتتر میشود و صفحه متنوعتر. بنابراين بدانيد و آگاه باشيد که از اين پس من (به قول آقای قاطبه) عضو ثابت، دائمی و غيرقابلتعويض و دارندهٔ حق رأی در ماهنامهٔ «فيلم امروز» هستم!...