آدریانا کاوارِرو، فیلسوف معاصر فمینیست ایتالیایی، نظریهٔ مهمی را در کتاب روایات مرتبط: داستانگویی و خود بودن (Relating Narrative: Storytelling and Selfhood) مطرح میکند. او معتقد است ما خود را قابلروایت (narratable) و پروتاگونیست داستانی میدانیم که دوست داریم آن را از زبان دیگری بشنویم و به همین دلیل از ضرورت وجود یک «دیگری/ An other» در داستانگویی سخن میگوید؛ اصطلاحی که پیش از او هانا آرنت در کتاب وضعیت بشری به آن اشاره کرده بود. کاواررو برای اثبات این نظریه داستان کوتاهی دربارهٔ دوستی دو زن (دو همکلاس) به نامهای امیلیا و امالیا را تحلیل میکند: امیلیا نویسندهای چیرهدست است، و امالیا میکوشد داستان زندگی خود را بگوید. امیلیا ذکاوت و منحصربهفردی شخصیت امالیا را درمییابد و داستان زندگی او را روایت میکند و به این شکل امیلیا آن «دیگری» ضروری میشود و اتوبیوگرافی امالیا را مینویسد! او اضافه میکند که گرترود استاین با کتاب اتوبیوگرافی آلیس ب. توکلاس اولین کسی است که بدون تئوریزه کردن این امر، چنین کرده است. استاین با نوشتن اتوبیوگرافی آلیس (شریک زندگی استاین)، «دیگری» ضروری را خلق کرده تا از طریق او قصهٔ خود را هم بگوید. و کاواررو نتیجه میگیرد که «همیشه دیگران اتوبیوگرافیهای (و نه بیوگرافی) ما را مینویسند.»
صرف از نظر اهمیت این تئوری از نقطهنظر داستانگویی فمینیستی، و شباهت آشکار بین داستان دوستی امیلیا و امالیا با رمان دوست نابغهٔ من*، اهمیت این نظریه برای بررسی سریال دوست نابغهٔ من در تأکید آن بر ضرورت وجود یک «دیگری» است برای روایت داستان یا به عبارتی برای قابلروایت شدن پروتاگونیست. خلق این «دیگری» اساس داستان دوست نابغهٔ من است، مجموعهای از شبکهٔ اچ.بی.او بر اساس مجموعه کتاب رمانهای ناپلی نوشتهٔ خانم النا فرانته. خلق «دیگری» است که به این اثر عمق و پیچیدگی بخشیده؛ ورای یک مجموعهٔ خوشساخت، پرکشش با داستانی منسجم، پرشخصیت، پرماجرا و پرکشش با فضاسازی درخشان نئورئالیستی.
*داستانی از مجموعۀ Sexual differences: A theory of Social-symbolic Practice Milan